آمده مرحله ی آخر پرپر شدنت
***
آمده مرحله ی آخر پرپر شدنت
آه! این است ته قصه ی دلبر شدنت
.
خواب هایم همگی رنگ حقیقت خورده
ای دل این است ، ببین اول مضطر شدنت
.
خیره بر معجر من می شوی ای پشت و پناه ؟
مضطرب هستم از این دل نگران تر شدنت
.
این همان جاست که در اوج عطش می بینی
میمانی پر از کینه ی لشگر شدنت
.
می رسد العطش و آب نمی آید و بعد
داستان غم بی دستِ برادر شدنت
.
از سراشیبی گودال نگو می ترسم
این همان جاست … همان نقطه ی بی سر شدنت
.
یک که نه ! پنج که نه ! هفت که نه ! می بینم
بوسه گاه لب شمشیر مکرّر شدنت
.
این همان جاست که زیر سم اسبان سپاه
شاهدم ! شاهد با خاک برابر شدنت
.
زینب آماده بشو ! مقنعه را محکم کن
کربلا منتظر وحی پیمبر شدنت
.
.
علیرضا لک
.
برای حمایت از خیمه کلیک کنید