حسین طاهری زنجانی
.
این حرم امکان ندارد لحظه ای تنها بماند
پرچمش بالاست ، باید تا ابد بالا بماند
.
بارگاه نور چشم حضرت زهراست اینجا
سایه ی این نور باید بر سر دنیا بماند
.
شیعه مثل رود راه افتاده و امکان ندارد
داغ این رود خروشان بر دل دریا بماند
.
شیعه دستش را دودستی می دهد در راه عشقش
تا که اسمش در کنار حضرت سقا بماند
.
هر یک از این روزهای غرق در خون می رود تا –
– در دل تاریخ مثل روز عاشورا بماند
.
ماندن و مردن کنار این حرم یعنی شهادت
مرد باید پای حرفش یا بمیرد یا بماند
.
هر کسی که لایق اینگونه رفتن نیست باید
مثل من در لا به لای چند واژه جا بماند
.
در اتاق امن خود شعری برای جنگ گفتم
ترس دارم آخر این شعر بی امضا بماند
.
.
.
برای حمایت از خیمه کلیک کنید