بدونید آقام تاج سر و من خاک پاشم
ایشالا یه همچین شبی رو سامرا باشم
.
از نور آقامه که دل غرق نوره
باز دنیا چراغون از فیض حضوره
.
بازم تو دلم چه شوری به پاست
من اینجا هستم و دل توی سامراست
.
دلدار و دلبری مولا یا عسکری
.
ببینید گل خنده رو تو لحظه ی شادی
به روی لب پر شعف حضرت هادی
.
تا امشب دخیلش باز دستای من شد
باز نقش دل من ، یا مولا حسن شد
.
به عشقش بازم دلم مبتلاست
من اینجا هستم و دل توی سامراست
.
دلدار و دلبری مولا یا عسکری
.
یه عمره که تو دستای پر مهرش اسیرم
نشستم که از دست آقام عیدی بگیرم
.
هر لحظه دل من شد بی تاب آقا
هم محتاج عشقه هم محتاج آقا
.
بازم دامنش تو دستای ماست
من اینجا هستم و دل توی سامراست
.
دلدار و دلبری مولا یا عسکری
.
می خونم به عشق عاشقی که حالا نیستش
به عشق همون سیدی که بین ما نیستش
.
شد عمری اسیر و دل بی تاب زهرا
تو دنیا یه عمری شد مجنون مولا
.
بدونن همه که زهراییم
منم مثل سید حسین تبری ایم
.
تا روز محشرم مجنون حیدرم
.
.
.
برای حمایت از خیمه کلیک کنید