سرشار از ترانه ی یک رود جاری ام
امروز در نهایت امّیدواری ام
.
احساس می کنم که به دریا بدل شدم
احساس می کنم که بر این خاک جاری ام
.
یک لحظه شادمانم و یک لحظه غرق اشک
لبخند ناگهانی ابر بهاری ام
.
با دست خالی آمده ام محضر شما
رحمی کنید بر من و بر این نداری ام
.
دست دلم دخیل پر چادر شماست
بانو چه دیدنی است من و بی قراری ام
.
یک عمر دوستدار حسین تو بوده ام
حتماً به این دلیل تو هم دوست داری ام
.
فانی ولی به لطف شما جاودانه ایم
خدمتگزار بانوی این آستانه ایم
.
حتی اگر که مدح تو را صد کتاب کرد
کی می شود فضائلتان را حساب کرد
.
حتی بیان نام تو اعجاز می کند
این اسم سیئات مرا هم ثواب کرد
.
هر حاجتی که پیش خداوند برده ام
گفتم به حق زینب و او مستجاب کرد
.
آیینه ی تمام قد حجب فاطمه
خورشید را طلوع رخت در حجاب کرد
.
ای خواهر کریم مدینه فقیر را
یک گوشه از کرامتت عالی جناب کرد
.
خورشید صبح گاهی بامت حسین بود
بعد از دو هفته ماه تمامت حسین بود
.
هر دفعه که برادرت از راه می رسید
از فرط شور و شوق سلامت حسین بود
.
ساده ترش شد این که نوشتیم زینب و
دیدیم در حقیقتِ نامت حسین بود
.
در ذیل خطبه های فصیحت مورخان
آورده اند تکه کلامت حسین بود
.
در خانواده ای که واژه ی برخاستن علی است
از کودکی ، ذکر قیامت حسین بود
.
خواهر اگر تویی و برادر اگر حسین
نادیده ام برادر و خواهر در عالمین
.
ای لحن خطبه های تو شیواتر از همه
مضمون جمله های تو گویاتر از همه
.
تعریف داغ در نظرت جور دیگری ست
ای کربلا به چشم تو زیباتر از همه
.
حتماً تمام واقعه را خوب دیده ای
ظهری که بود جای تو بالاتر از همه
.
شاید که ارث تو پیغمبری نبود
در شام و کوفه روی تو خاکستری نبود
.
پس هاله های نور تو آنجا چه کاره بود ؟
راوی دروغ گفته سرت معجری نبود
.
بانو قسم به خون دهان برادرت
بزم شراب جای چنین خواهری نبود
.
بانو بنای گریه و زاری نداشتم
اما اگر که مادرتان بستری نبود
.
امروز با نفس زدنش خون نمی گریست
دیروز اگر جسارت میخ در نبود
.
جاری شده ست خون دل از دیده ی ترم
آمد دوباره فاطمیه ، وای مادرم
.
.
.
برای حمایت از خیمه کلیک کنید