همسایه سایه ات به سرم مستدام باد
***
همسایه سایه ات به سرم مستدام باد
لطفت همیشه زخم مرا التیام داد
.
وقتی انیس لحظه ی تنهایی ام توئی
تنها دلیل این که من اینجایی ام توئی
.
هر شب دلم قدم به قدم می کشد مرا
بی اختیار سمت حرم می کشد مرا
.
با شور شهر فاصله دارم کنار تو
احساس وصل می کند آدم کنار تو
.
حالی نگفتنی به دلم دست می دهد
در هر نماز مسجد اعظم کنار تو
.
با زمزم نگاه دمادم هزار شمع
روشن کننند هاجر و مریم کنار تو
.
تا آسمان خویش مرا با خودت ببر
از آفتاب رد شده شبنم کنار تو
.
در این حریم ، سینه زدن چیز دیگری ست
خونین تر است ماه محرم کنار تو
.
ما در کنار صحن شما تربیت شدیم
داریم افتخار که همشهری ات شدیم
.
ما با تو در پناه تو آرام می شویم
وقتی که با ملائکه همگام می شویم
.
بانو ! تمام کشور ما خاک زیر پات
مردان شهر نوکر و زن ها کنیزهات
.
زیباترین خاطره هامان نگفتنی ست
تصویر صحن خلوت و باران نگفتنی ست
.
باران میان مرمر آیینه دیدنی ست
این صحنه در برابر آیینه دیدنی ست
.
مرغ خیال سمت حریمت پریده است
یعنی به اوج عشق همین جا رسیده است
.
خوشبخت قوم طایفه ، ما مردم قمیم
جاروکشان خواهر خورشید هشتمیم
.
اعجاز این ضریح که همواره بی حد است
چیزی شبیه پنجره فولاد مشهد است
.
من روی حرف های خود اصرار می کنم
در مثنوی و در غزل اقرار می کنم
.
ما در کنار دختر موسی نشسته ایم
عمری ست محو او به تماشا نشسته ایم
.
اینجا کویر داغ و نمک زار شور نیست
ما رو به روی پهنه ی دریا نشسته ایم
.
قم سال هاست با نفسش زنده مانده است
باور کنید پیش مسیحا نشسته ایم
.
بوی مدینه می وزد از شهر ما ، بیا
ما در جوار حضرت زهرا نشسته ایم
.
از ما به جز بدی که ندیدی ببخشمان
از دست ما چه ها که کشیدی ببخشمان
.
من هم دلیل حسرت افلاک می شوم
روزی که زیر پای شما خاک می شوم …
.
.
.
سید حمیدرضا برقعی
.
برای حمایت از خیمه کلیک کنید