آه و زاری بی قراری

موج میزنه تو صحنی که نداری

.

اشک چشای زائراته جاری

وقتی که روی خاک غریبت

بال کبوترها رو می بینن گرد و غباری

.

حرف دل زائراست ای وای وای وای وای

مزار مادر کجاست ای وای وای وای وای

.

بغض تو سینه م خدا ، دور از مدینه م چرا

آرزومه تو حرم بقیع بخونم دعا

.

وآی وای وای وای

.

غم عجینه با مدینه موج میزنه غربت بین سینه

انگاری صدا ام البنینه لطمه میزنه با هق هق و آه

.

تا کوچه ی تنگو می بینه

رو خاکا می شینه

.

دم می گیره بی صدا ای وای وای وای وای

وای از دل مجتبی ای وای وای وای وای

.

روضه ی غصب فدک ، صورت یاس و کتک

حسن صدا میزنه اهل مدینه کمک

.

وآی وای وای وای

.

وقتی ظهرا میری اونجا

می کنه دلت رو غصه اونجا

سایه بونی نیست بالای قبرا

آخه واسه چی اونجا نباید

روضه بگیرن شب های جمعه روضه خونا

.

آرزوی هر سینه زن ای وای وای وای وای

حرم حسین و حسن ای وای وای وای وای

.

یک شب جمعه بقیع بخونیم از مجتبی

یک شب جمعه همه گریه کنیم کربلا

.

وآی وای وای وای

.

.

.