اباصالح عزاداری ، لباس غم به تن داری
***
اباصالح عزاداری ، لباس غم به تن داری
شده کار تو صبح و شب ؛ بمیرم گریه و زاری
تو که داری غم دنیا امیر بی کس و تنها
شدی حالا تو دلخون و پریشان از غم بابا
.
یه دل تو سامرا ، یه دل تو کربلا
با ذکر یا زهرا
.
حسن مظلوم ، حسن مسموم
.
به تن دارم هنوز آقا لباس مشکی خود را
همه دار و ندار من فدای مادرت زهرا
.
غم محسن به دل دارم که باشی تو خریدارم
برای باب تو امشب به لطف تو عزادارم
.
ما با تو آقاییم ، ما عبد مولاییم
سرباز زهراییم
.
شهید حسن ، غریب حسن
.
یه دل تو سامرا ، یه دل تو کربلا
با ذکر یا زهرا
.
شنیدم من که بابایت غریب و تشنه لب بوده
کنار حجره ی غم ها شبی در تاب و تب بوده
.
تو و چشمان گریانت ، تو و حال پریشانت
کنارش گریه می کردی برای جد عطشانت
.
ای وای از کربلا ، در گودی شد غوغا
بر سر میزد زهرا
.
شهید حسین ، غریب حسین
.
یه دل تو سامرا ، یه دل تو کربلا
با ذکر یا زهرا
.
تو هم در کودکی آقا عزادار پدر بودی
یتیمی هم نصیبت شد ، از این غم شعله ور بودی
.
پدر بوده دم آخر به یاد روضه ی مادر
کنارت گریه می کرده برای محسن پرپر
.
این ماتم شد بسیار ، وای از داغ دیوار
ای وای از آن مسمار
.
حسن مظلوم ، حسن مسموم
.
یه دل تو سامرا ، یه دل تو کربلا
با ذکر یا زهرا
.
.
.
برای حمایت از خیمه کلیک کنید