اربعینک یبوالسجاد اربعینک یبوالسجاد
***
أربعینک تسوه یا بو سکنه کل ما بالعمر
یا اباعبدالله ، اربعین تو با تمام زندگی برابر است
.
أربعینک ذکریات و ما یتانیها الصبر
یا حسین ، اربعین تو خاطراتی است که کسی را یارای صبر در برابر آن نیست
.
الجراحات احْسَبِتها وْ مَـقدر احصیها اشکِثُر
آمدم تا زخم هایت را بشمرم ولی از بس زیاد بودند ، نتوانستم
.
أعتذر مـنّـک یــ مـولای وْ مِــن الزهــره العِــذُر
ای مولای من ! از شما و حضرت زهرا عذر می خواهم
.
صعبه أبدأ مدری من راسک و من ذاک الحَجَر
سخن گفتن درباره ی مصیبت شما دشوار است . از سر شروع کنم یا از سنگ ؟
.
خلّف الجبهه جـــریحه و الأثـر ظَــل منحــفُـر
سنگی که آمد و پیشانی مبارکتان را مجروح کرد در حالی که خون از آن جاری و اثر سنگ باقی بود
.
لو أقول الخیل داســـت صــدرک وْ أصبح حُفَر
یا این که درباره ی اسب هایی صحبت کنم که بر سینه ی شما تاختند و آن را حفره حفره کردند
.
هَــم صعُــب أذکــر عقیـلتکم بعــد ذاک الخـدر
سخت است که درباره ی زینبتان صحبت کنم که بعد از آن همه حجاب و جبروت
.
ترکب اعلى النــوق و ترحـــل للشماته و الأسُر
بر شتری سوار شد که دشمن افسارش را به دست داشت و او را به اسارت بردند و در راه ها و بازارها گرداندند
.
لکن الأصعب یـبو السجّاد مــن هـــذا الأمــر
یا اباعبدلله ، سخت تر از همه ی این ها این بود که
.
إنّها شافت صاعــد ابسیفه على صدرک شمُر
زینب دید شمر با شمشیرش بر سینه ات نشسته است
.
أربعینک نار تلهب ما یطفیها الدهر
اربعین تو آتشی است که زبانه می کشد و روزگار نمی تواند آن را خاموش کند
.
.
.
شاعر : حازم حسن از بحرین
.
برای حمایت از خیمه کلیک کنید