نذر خیمه
sli 18

 السلام ای اشرفِ خَلقِ اله العالمین

 قبله ی امُّ القری ، تکبیره الاحرام دین

.

 اسم اعظم ، عقل کل ، مالک رقاب انس و جان

 آیه ی رحمت ، امام دین ، امیرالمؤمنین

.

 مسند آرای خلافت ، آبروی کائنات

 قرّهُ العین ملائک ، عرش را کرسی نشین

.

 قاسم الارزاق از مِمّا رَزَقْنا ینفقون

 ساقی اَنهار خَمْر لِذّتاً لِلشّاربین

.

 انبیا و اولیا را در حقیقت چون الف

 هم به معنی اولین و هم به صورت آخرین

.

 مرغ دست آموز باغ دانشت روحُ القُدُس

 طفل ابجد خوانِ مکتب خانه ات روح الامین

.

 دخل و خرج مشرق و مغرب به فرد مهر و ماه

 می برند از نسخه ی امرت کرام الکاتبین

.

 محضر کروبیان را از تو تحریر سجل

 خاتم پیغمبران را نام تو نقش نگین

.

 در هوای جست جویت چرخ یک بیهوده گرد

 در قفای اقتدارت خضر یا صحرانشین

.

 آنکه از اسرار ذات کردگار آگاه بود

 واقف از اسرار ذاتش هم رسول الله بود

.

 ای ندیده دیده ی گردون چو بازوی تو کس

 آستینت آستین قدره الله هست و بس

.

 شحنه ی عدلت چو آراید سریر انتقام

 بسته عنقا را به تار عنکبوت آرد مگس

.

 در صف پیکار بر فوج سپاه دشمنت

 بهر قبض روح ، عزرائیل گردان چون عسس

.

 پادشاهی یافت از نامت سلیمان در جهان

 با وجود آنکه چون خاتم نبودش دسترس

.

 دیگران را بر تو چون بتوان مقدم داشتن ؟

 کی توان پوشید روی بحر را با خار و خس

.

 در ولایت صادق القول است اگر دم می زند

 صبح را با آنکه باشد زندگانی یک نفس

.

 فرش ایوان جلالت می شد از روز ازل

 پرچم زر تار خورشید ار نبودی مندرس

.

 گر نبودی کفر گفتم نسبتت تا انبیا

 فرد دفترخانه ی تقدیر گشته پیش و پس

.

 با حیات دشمنان هرگز نگردیده است جمع

 ذوالفقارت تا به بازوی تو بودش دسترس

.

 دست و تیغت چون علَم شد گفت این پروردگار

 لافتی الاعلی لاسیف الا ذوالفقار

.

 ای که اسرار تو را الله اکبر یافته

 رتبه ات را از بنی آدم پیمبر یافته

.

 در شب معراج سلطان سریر اِصْطفی

 در حریم قاب و قوسینت مقدر یافته

.

 حق تعالی بسته عقد حضرت زهرا به تو

 تا قیام قائم از این عقد گوهر یافته

.

 سرّ سبحان الذی اَسْری که می گوید به خلق

 رمز این را احمد مرسل مکرر یافته

.

 قاصد چابک خرام فکر در بالا روی

 عقل را در بحر ادراکت شناور یافته

.

 سال ها صحرا رَوی ها کرده با عمر دراز

 خضر اسرار تو را فی الجمله در بر یافته

.

 از حُذیفه ماه پوشیده است تشریف یمین

 چهره ی زرتاب خورشید از ابوذر یافته

.

 روز میدان مصافت از سر اعدای دین

 کیمیاگر یک جهان گوگرد احمر یافته

.

 بوترابت گر نبایستی که گردیدی لقب

 آدم خاکی کجا از خاک گشتی منتسب

.

ای که بودی از ازل روح و روان مصطفی

 جسم تو جسم نبی ، جان تو جان مصطفی

.

 شد لبالب موج بحرین معانی از گهر

 تا رسانیدی دهان را بر دهان مصطفی

.

 سرنوشت انس و جان را خامه ی تقدیر شد

 یک زبان شد تا زبانت با زبان مصطفی

.

 گلبن باغ نبی را با تو چون پیوند شد

 از تو شد سرسبز دائم گلستان مصطفی

.

 در حقیقت هست ربطی صورت و معنی به هم

 داشت آن ربطی که با جسم تو جان مصطفی

.

 گر منوّر عالم ایجاد از نور نبی است

 از تو روشن شد چراغ دودمان مصطفی

.

 ای که عقل نکته سنج از رتبه ات پیدا نکرد

 در خور قَدرت مکانی جز مکان مصطفی

.

 با رسول الله یکی بودی ، دو تا پنداشتن

 زآنکه احول بود چشم دشمنان مصطفی

.

 نیستم حَسّان ولی کمتر ز حَسّان نیستم

 لیک گویا هست و هستم از زبان مصطفی

.

 گر فتد عکس خیال التفاتت سوی من

 روزگار آیینه می سازد ز آب روی من

.

 ای که می داند خدایت ، یا امیرالمؤمنین

 می شناسد مصطفایت ، یا امیرالمؤمنین

.

 با یدالله سر برآورد است از یک آستین

 بازوی خیبر گشایت ، یا امیرالمؤمنین

.

 هر دو عالم را به دور افکند چون خس در کنار

 موج دریای عطایت ، یا امیرالمؤمنین

.

 دست سایل چون کف موسی ید بیضا شود

 آرد از جود و سخایت ، یا امیرالمؤمنین

.

 یا کلام حضرت باری ست ، یا قول نبی

 هر که می گوید ثنایت ، یا امیرالمؤمنین

.

 کس نمی داند به غیر از حضرت پروردگار

 ابتدا و انتهایت ، یا امیرالمؤمنین

.

 آدم آورده پناه از ترک اولایی مگر

 بر حریم کبریایت ، یا امیرالمؤمنین

.

 نوح از کشتی گرفته کاسه ی چوبین به دست

 گشته در معنی گدایت ، یا امیرالمؤمنین

.

 با خدا و مصطفی در معرفت بیگانه نیست

 آنکه گردید آشنایت ، یا امیرالمؤمنین

.

 حق تعالی گر نمی فرمود اسرار تو را

 مصطفی هم خود نمی دانست مقدار تو را

.

 ای که ایمان خلائق فرع ایمان شماست

 اصلِ دین تصدیق بر کیفیت شأن شماست

.

 هر که در ارض و سما و عالم ایجاد هست

 ز ابتدا تا انتهای عمر مهمان شماست

.

 با جلال قُبّه ات این آسمان لاجورد

 غنچه ی نیلوفری از بحر عمّان شماست

.

 با وجود این مروّت یا امیرالمؤمنین

 این تغافل دور از الطاف و احسان شماست

.

 عالمی از ظلم و دست انداز عدوان شد خراب

 خاصه این کشور که ویران گشت ، ایران شماست

.

 آنچه از باد مخالف غرق شد در بحر ظلم

 کشتی ناموس و ننگ دوستداران شماست

.

 این قلمرو گشت از مستوفیان زیر و زبر

 آخر این ویرانه سکنای محبّان شماست

.

 مقبلت در صورت آزاد است ، در معنی اسیر

 گر تبه کار است ، امّا از غلامان شماست

.

 گرچه سلمان و اباذر نیست ، اما سال هاست

 ذاکر شاه شهیدان و ثناخوان شماست

.

 بایدش مضمون چو اخلاص تو بر جان داشتن

 شاعری آن به نباید شعر پنهان داشتن

.

 تا به دولت در زوایای نجف کردی مقام

 منزوی شد از فراقت قبله ی بیت الحرام

.

 کعبه با آن اعتبار و جاه از رشک نجف

 می زند سنگ از حجر بر سینه تا روز قیام

.

 بازگشت حاجیان بر روضه ات بی وجه نیست

 عمره می آرند برکوی تو از بیت الحرام

.

 کعبه تا بیرون شدی از وی سیه پوشیده است

 چون سواد خالی از اکلیل نزد خاص و عام

.

 در حرم غالی تو را دیده است می گوید خدا

 زآنکه صاحب خانه را در خانه می باشد مقام

.

 بس که می آید سلام عرش بر خاک درت

 خلق می گویند درگاه تو را دارالسّلام

.

 منتظم گردید تا در سلک مداحان تو

 عرفی از لطف تو شرعی گفت دیوانش تمام

.

 گر نبودی از ازل پای ولایت در میان

 جان کجا با جسم خاکی می گرفتی انسجام

.

 بهر استقبال احباب جناب ات روز دین

 حوریان با رقص می آیند از خلد برین

.

.

.

ملا مقبل اصفهانی

.


برای حمایت از خیمه کلیک کنید

محبوب‌ترین ها

indian desi xx good porn vidoes bokeb barat selingkuh hot desi sex clip wwwbadjojo sexof india 18sxx Melayu
www teen sex video download bfxxxporn.net original marathi sex beeg.indian xxxonlydesi.com xxxvideose