نذر خیمه
sli 18

احمد علوی

.

انبیا لحظه ی تقدیس علی می گویند
زحل و زهره و برجیس علی می گویند
صالح و یوشع و جرجیس علی می گویند
تا نخ و سوزن ادریس علی می گویند

.
دائم از هر طرف عرش خبر می شنوند
ها علی بشر کیف بشر می شنوند

.
یوسف از دست زلیخا به علی برد پناه
نوح با دیدن دریا به علی برد پناه
هر نفس حضرت عیسی به علی برد پناه
دل در سوخت و زهرا به علی برد پناه

.
هیچ کس در طلب میکده سر در گم نیست
به خدا میکده ای غیر علی در خم نیست

.
” ع ” تو هست به معنی علو درجات
” ل ” تو هست همان لام سلام و صلوات
” یاء ” تو ” یاء ” حسین است که بین دو صلات
می کشاند دل غمگین مرا سمت فرات

.
سند غربت تو خون حسین است علی
راز حقانیتت در ثقلین است علی

.
زخم شمشیر غمت بر سر عالم خورده
وای بر آن که دلش را به غمت نسپرده
متواری شده از وحشت و در دم مرده
هرکه از تیغ دو دم جان به سلامت برده

.
هر که از شیوه ی جنگ آوریت شد آگاه
گفت لا حول و لا قوه الا بالله

.
باز از اشک غمت چشمه به راه افتاده
گذر ماه به تاریکی چاه افتاده
منکر تو که به این روز سیاه افتاده
در نماز شب خود هم به گناه افتاده

.
با خط نور خدا بر سر درهای بهشت
اشهد ان علی ولی الله نوشت

.
نخل ها اشک تو را زیر نظر داشته اند
رودها از جَرَیان تو خبر داشته اند
بادها پرده ز اسرار تو بر داشته اند
خاک ها چشم به دستان پدر داشته اند

.
ابرها با کرمت مایه ی رحمت شده اند
فقرا در حرمت صاحب مکنت شده اند

.
شمّه ای هست ز اوصاف تو حیدر بودن
فاتح یک تنه ی قلعه ی خیبر بودن
لافتایی شدن و ساقی کوثر بودن
با پیمبر همه ی عمر برادر بودن

.
در دل سخت ترین معرکه ها هستی تو
عین دو ” لام ” همان ” ن ” لنا هستی تو

.
ای که قربانی چشمان تو شد اسماعیل
دست در حلقه گیسوی تو زد میکائیل
با نفس های تو در سور دمید اسرافیل
از تو رخصت نگرفته است مگر عزرائیل

.
مرگ بازیچه ی دستان تو بوده است علی
درِ افلاک به روی تو گشوده است علی

.
این لب تشنه به دریای کرم نزدیک است
عاشقت هستم و قلبم به حرم نزدیک است
نجف اینجاست فقط چند قدم نزدیک است
کفر و ایمان من امروز به هم نزدیک است

.
در مقامت دهنم بسته بماند بهتر
عشق آهسته و پیوسته بماند بهتر

.
نیست بودیم ؛ ولی در حرمت هست شدیم
متفرّق شده بودیم که یک دست شدیم
عاشق هرکه به یاران تو پیوست شدیم
تا ز پیمانه ی اکملت لکم مست شدیم

.
عطر اتممت علیکم همه جا را پر کرد
نان بدگوی بد اندیش تو را آجر کرد

.
اولین مرحله ی عشق ؛ پریشان شدن است
اجر همراهی تو بوذر و سلمان شدن است
صاحب دائمی ملک سلیمان شدن است
زاهد شهر که در فکر مسلمان شدن است

.
در شب قدر به آوای جلی می گوید
بعلیٍ بعلیٍ بعلی می گوید

.
خواب دیدم که کسی گفت چنین شعر بخوان
با دل سوخته آرام و متین شعر بخوان
به نمایندگی از اهل زمین شعر بخوان
بر همین پله ی اول بنشین شعر بخوان

.
به چه زیباست شبی غرق تماشا بودن
شهریار غزل حضرت مولا بودن

.

.

.


برای حمایت از خیمه کلیک کنید

محبوب‌ترین ها

indian desi xx good porn vidoes bokeb barat selingkuh hot desi sex clip wwwbadjojo sexof india 18sxx Melayu
www teen sex video download bfxxxporn.net original marathi sex beeg.indian xxxonlydesi.com xxxvideose