استاد حاج غلامرضا سازگار
.
اینجا محیط سوز و اشک و آه و ناله است
اینجا زیارتگاه زهرای سه ساله است
.
اینجا دمشقی ها گلی پژمرده دارند
در زیر گِل مهمان سیلی خورده دارند
.
اینجا دل شب کودکی هجران کشیده
گلبوسه بگرفته ز رگ های بریده
.
اینجا بهشت دسته گل های مدینه است
اینجا عبادتگاه کلثوم و سکینه است
.
اینجا زیارتگاه جبریل امین است
اینجا عبادتگاه زین العابدین است
.
اینجا ز چشم خود گلاب افشانده زینب
اینجا نماز شب نشسته خوانده زینب
.
اینجا به خاکش هر وجب دردی نهفته
اینجا سه ساله دختری بی شام خفته
.
اینجا قضا بر دفتر هجران ورق زد
اینجا رقیّه پرده یک سو از طبق زد
.
اینجا دو عاشق بر وصال هم رسیدند
لب های خشک یکدیگر را می مکیدند
.
اینجا همای فاطمه پر باز کرده
اینجا کبوتر از قفس پرواز کرده
.
اینجا شرار از دامن افلاک می ریخت
زینب بر اندام رقیّه خاک می ریخت
.
ای دوستان زهرای کوچک خفته اینجا
یک زینب کبرای کوچک خفته اینجا
.
در گوشه ی ویرانه باغ گل که دیده
در خوابگاه جغدها بلبل که دیده
.
ای آل عصمت روی نیلی را بشویید
با اشک زینب جای سیلی را بشویید
.
خون جگر بر غربت بلبل بریزید
از پاره ی دل بر مزارش گل بریزید
.
ای مانده بر دل هایتان بغض ترانه
کی دیده بلبل را به زیر تازیانه
.
فریاد و درد و اشگ تنهایی است اینجا
وصل دو دلداده تماشایی است اینجا
.
بلبل به خاک افتاده و گل در کنارش
یار اینچنین باید رسد بر وصل یارش
.
تا حشر از این غم دل ” میثم ” بسوزد
تنها نه میثم عالم و آدم بسوزد
.
.
.
برای حمایت از خیمه کلیک کنید