ای آن که کار روز و شبت ذره پروری ست
چشمان تو هر آینه مشغول دلبری ست
.
روی گشاده ی تو همانند فاطمه
جنس کلام و خطبه ی ناب تو حیدری ست
.
مشتاق خطبه ی تو أبوسهل های عصر
حیران یک حدیث لبت ابن جعفری ست
.
تنها علی که فاتح میدان نبوده است
در هر مناظرات تو هم فتح خیبری ست
.
امشب به یمن مقدمت اقرار می کنم
مستی ام از عنایت انگور عسگری ست
.
تنها نه مادر و پدرم خادمت شدند
این بنده زاده نیز به دنبال نوکری ست
.
هرکس گرفت چشم تو را می شود عزیز
وابستگی به مهر تو معیار برتری ست
.
زیباست کاظمین ، نجف ، کربلا ولی
سرداب سامرای تو یک چیز دیگری ست
.
فهمیدم از ارادت بر نام فاطمه
هرکس حسن شود همه ی عمر مادری ست
.
این شعرهای من که نشد باب میل تو
مدح تو کار دعبل و عمان و حِمیَری ست
.
با گفتن از تو فاطمه را شاد می کنم
صحن تو را دو مرتبه آباد می کنم
.
.
.
علیرضا خاکساری
.
برای حمایت از خیمه کلیک کنید