ای عمه ی سادات من برات بمیرم
***
ای عمه ی سادات من برات بمیرم
از داغ تو ماتم می گیرم
.
فدای تو ، تویی ناموس کبریا
تویی بانوی کربلا
روحی نفسی لک الفداء
.
فدای تو ، تو که ماتم کشیده ای
تو که سرو خمیده ای
تو که قطعاً شهیده ای
.
کیه که ندونه همیشه می مونه
دین و آیین و قرآن زیر دِینِت
.
وجودت وجودش نبودی نبودش
یه دونه گریه کن واسه حسینش
.
وآی وآی وآی وآی
.
داری میری کم کم با قد خمیده
صبر تو بانو سر رسیده
.
یه سال و نیم روضه خونی و سینه زن
واسه ی عشق بی کفن
تو و اون کهنه پیرُهن
.
یه سال و نیم تو فقط اشک و ناله ای
داغ یک باغ لاله ای
عزادار سه ساله ای
.
دمای آخرت پیش چشم ترت
خاطراتی میاد واست عذابه
.
امون از دل تو شده قاتل تو
که جا مونده رقیه تو خرابه
.
وآی وآی وآی وآی
.
اونک ه تو رو کشته غصه های شامه
اون غصه ی بزم شرابه
.
تو که دیدی قامتای کمونی رو
روبروت رقص خولی رو
لبای خیزرونی رو
.
چی کشیدی با روی نیلی و کبود
جایی که محرمی نبود
شنیدی طعنه از یهود
.
دیدی که دیگه داری میری
حالا دم می گیری
بیا که خواهر تو خیلی تنهاست
.
ای پناه حرم سایه ی رو سرم
برای دیدنت بی تابم عباس
.
وآی وآی وآی وآی
.
.
.
برای حمایت از خیمه کلیک کنید