.
باز در بغض صدایم آتش آه آمده
باز هم ماه خدا بی ماه از راه آمده
.
آه ماه فاطمه برگرد حتی نفس
از میان سینه ها بی تو به اکراه آمده
.
باز هم شب های بخشش آمد و با لطف تو
کوه سنگین گناهم رفت و چون کاه آمده
.
سفره ی افطار هم با آب و نان حسرتش
باز هم بی تو به استقبال این ماه آمده
.
از دل سنگ و سیاه خود صدایت می زنم
مثل فریاد ضعیفی کز دل چاه آمده
.
کیست مانند تو که در جاده های بی کسی
با من در راه مانده هر زمان راه آمده
.
تا به دست آرم دلت را باز می گویم حسین
آتش خشم تو با این نام کوتاه آمده
.
موقع افطار با لب های تشنه باز هم
در دلم یاد لبان تشنه ی شاه آمده
.
.
.
برای حمایت از خیمه کلیک کنید