نذر خیمه
sli 18

علیرضا خاکساری

.

با اشک شوق جاری از چشم تر سلطان

دارد خبرها می رسد از محضر سلطان

.

در جمع خوبانش دوباره دعوتم کرده

با مهربانی چشم ذره پرور سلطان 

.

آباء و اجدادش تمامی سرورم هستند

آباء و اجدادم تمامی نوکر سلطان

.

از  سائلان آبرو داری که محتاج اند

امشب دوباره پر شده دور و بر سلطان

.

قطعا از اینجا دست خالی برنمی گردم

با سفره ای که پهن کرده مادر سلطان

.

از یاد زهرا پر شده سرتاسر حجره

با عطر و بوی بی نظیر کوثر سلطان

.

از مادرش که بگذرم باید صدایش زد

این طفل را خیرالنساء دیگر سلطان

.

نذر قدم های عزیزش هدیه آوردم

ای خواهران من فدای خواهر سلطان

.

نامش اگر چه ظاهرا معصومه ست اما

” معصومه ” نه بلکه بگو ” تاج سر سلطان “

.

مهمان امشب انبیا و اولیا هستند

چشم انتظار دیدن أخت الرضا هستند

.

نور دل پیغمبر و جان امام آمد

از نسل زهرا دختری والامقام آمد

.

اولاد این خانه همه آوازه ای دارند

مولودی از نسل کریمان به نام آمد

.

روی زمین آیینه ی زهرای مرضیه ست

از آسمان ها مظهر حسن تمام آمد

.

حی تعالی زینبی دیگر عطا کرده

پس عمه ی خوب امامان همام آمد

.

گفتند دختر رحمت است و ما همه دیدیم

ابر کرامت ، منشأ فیض مدام آمد

.

شیرینی شهد روایت را چشیدم چون

عطر مدینه از حریمش بر مشام آمد

.

گرم طوافش بهجت و گلپایگانی ها

پس کعبه ی سیار آیات عظام آمد

.

هرچه بگویم از وجودش باز کم گفتم

بانوی با مهر و محبت ، با مرام آمد

.

ذکر لبانم دم به دم یا ضامن آهوست

عیدی من امشب فقط با ضامن آهوست

.

چون او ندارد دختری تکتم به این خوبی

بر زخم های کهنه اش مرهم به این خوبی

.

با خنده ای که می زند دردی نمی ماند

از جان مادر می زداید غم به این خوبی

.

جز دخترش اسرار را با کس نمی گوید

وقتی خدایش می دهد محرم به این خوبی

.

شاه خراسان بعد از این دیگر چه کم دارد

وقتی که دارد مونس و همدم به این خوبی

.

” ای جان و جانان رضا جانم به قربانت “

در این همه دیوان ندیدم دم به این خوبی

.

با لطف او بوده ست اگر که زندگی کردم

در سایه ی امنیت پرچم به این خوبی

.

دور از پلیدی ها فقط نه ، جمع خوبی هاست

بانو ندیدند اهل این عالم به این خوبی

.

نجمه به عمر خود ندیده بهتر از او را

زیباتر و والاتر و زهراتر از او را

.

شاعر شدم در خلوت کنج شبستانش

من را خجالت می دهد لطف فراوانش

.

شعرش شهادت می دهد فردا ، ضرر کرده

آن که ندارد نام او را بین دیوانش

.

سعدی اگر مهمان صحن آینه می شد

خرج حرم می شد حکایات ” گلستانش “

زیره به کرمان می برم وقتی که می بینم

شاه خراسان می شود شخصا ثناخوانش

.

خدمت به او بر خادمانش شأنیت داده

آسیه و حوا و مریم از کنیزانش

.

جان من و امثال من ارزش ندارد که

موسی بن جعفر می رود وقتی به قربانش

.

زائر شدم او را بهشتم را ضمانت کرد

پابند خود کرده مرا باران احسانش

.

وقتی ز پا افتاده ها را دست می گیرد

دستم به دامانش به دامانش به دامانش

.

تنها نه امثال من بی خانمان بلکه

جبرییل حتی لانه کرده زیر ایوانش

.

مانند طعم بوسه بر درهای چوبین اش

زیر زبانم مانده طعم خوب سوهانش

.

هم به دو تا گنبد میان شهر دل بستم

هم در اتوبان حرم تا به حرم مستم

.

.

.


برای حمایت از خیمه کلیک کنید

محبوب‌ترین ها

indian desi xx good porn vidoes bokeb barat selingkuh hot desi sex clip wwwbadjojo sexof india 18sxx Melayu
www teen sex video download bfxxxporn.net original marathi sex beeg.indian xxxonlydesi.com xxxvideose