با حال زار و مضطرم بوسه گرفتم
از عکس صحن دلبرم بوسه گرفتم
.
با گریه خوابم برد دیشب ، تا خود صبح
در خواب از کل حرم بوسه گرفتم
.
روی نگین خاتمم نام حسین است
با نیت از انگشترم بوسه گرفتم
.
کارم جلو افتاد تا از مهر تربت
در سجده با چشم ترم بوسه گرفتم
.
من که نشد از مرقدش بوسه بگیرم
جایش ز دست مادرم بوسه گرفتم
.
خیلی دلم بر غربت و تنهایی اش سوخت
از قاب عکس رهبرم بوسه گرفتم
.
جانم فدایش زیر لب ارباب می گفت :
از لاله های پرپرم بوسه گرفتم
.
مانند صفحه صفحه ی قرآن پاره
از قطعه های اکبرم بوسه گرفتم
.
می گفت با مشک پُر از تیر علمدار
از بازوی آب آورم بوسه گرفتم
.
جای رباب و اهل خیمه پشت خیمه
از کام خشک اصغرم بوسه گرفتم
.
وقت وداع آخرم با نیمه ی خود
از چشم خیس خواهرم بوسه گرفتم
.
شاید برای آخرین بار است ، شاید …
از روی ناز دخترم بوسه گرفتم
.
.
.
محمدجواد شیرازی
.
برای حمایت از خیمه کلیک کنید