نذر خیمه
sli 18

بر نی سر حسین ، به دست سواره‌ ای
گاهی کند به محمل زینب ، نظاره‌ ای

.

آن‌ جا نشسته ، غم‌ زده طفلی سه ساله است
رنگ پریده‌ اش ز غم دل ، اشاره‌ ای

.

ترسان گرفته دامن زینب که عمّه ‌جان !
دریای غم مگر که ندارد کناره‌ای ؟

.

از آفتاب ، لاله‌ صفت چهره سوخته
داغ دلش مگو ، که ندارد شماره‌ ای

.

نیلی رخش ز سیلی و پایش پُر آبله
مجروح گوش او ز پی گوشواره‌ ای

.

از گریه‌ اش کباب ، دل همرهان او
هر گفته‌ اش ز آتش حسرت ، اشاره‌ ای

.

محمل تکان چو می‌ دهدش ، یاد می‌ کند
از خیمه‌‌ ایّ و کودکی و گاهواره‌ ای

.

تاب سفر ندارد و راه است بس دراز
خوانَد به گریه عمّه‌ ی خود را که : چاره‌ ای

.

دل نیست آن دلی که نسوزد به حال او
دارد شرف به سنگ‌ دلان ، سنگِ خار‌ه‌ ای

.

دخت شهی که کار دو عالم به دست اوست
دردا ! اسیر شد به کف هیچ‌کاره‌ ای

.

ز‌آن ‌دم که آفتاب امامت غروب کرد
گردد رقیّه از پی او چون ستاره‌ ای

.

آمد سر حسین ، ” حسان ” ! پا‌ به‌ پای او
زآن‌ دم که شد جدا ز تنِ پاره‌ پاره‌ ای

.

.

.

استاد حبیب الله چایچیان

.


برای حمایت از خیمه کلیک کنید

محبوب‌ترین ها

indian desi xx good porn vidoes bokeb barat selingkuh hot desi sex clip wwwbadjojo sexof india 18sxx Melayu
www teen sex video download bfxxxporn.net original marathi sex beeg.indian xxxonlydesi.com xxxvideose