بس که تصویری از اندوه به هر مرحله داشت
***
بس که تصویری از اندوه به هر مرحله داشت
خوشیِ کودکی از خاطر او فاصله داشت
.
به حسابی که پسر آینه دار پدر است
او هم از کوفه و از شام ، فراوان گِله داشت
.
صنم سلسله مویی که دل ما با اوست
سال ها دور گلویش اثر از سلسله داشت
.
چون ولی بود بلا دید ، ولی سنگین تر
پای او بیشتر از عمّه ی خود ، آبله داشت
.
بعد پنجاه و سه سال از غم جانسوز عطش
جگر سوخته ، با آب خنک مسئله داشت
دل او محفل یک روضه ی زهرایی بود
انس با فاطمه ی سوخته ی قافله داشت
.
کینه از شمر به دل داشت ولی بیش از آن
نفرت از خولی و بغضی به دل از حرمله داشت
.
شام دیده ست که در بزم شراب اُموی
نطق کوبنده ی او حالت یک زلزله داشت
.
لب به نفرین نگشود این نوه ی شاه کرم
بس که در صبر همانند حسن حوصله داشت
.
آه برعکس همه ، موقعِ طفلیش ، این مَرد
خاطرات بدی از ساز و کف و هلهله داشت
.
.
.
محمد قاسمی
.
برای حمایت از خیمه کلیک کنید