به هر دو عالم کسی نباشد ، برای من آشناتر از تو
***
به هر دو عالم کسی نباشد ، برای من آشناتر از تو
منم منم بی بهاتر از من ، تویی تویی کیمیاتر از تو
.
نوشته بر تیغ ذوالفقارت ، که جبر باشد در اختیارت
و مرد عالم فقط تو هستی ، خود تویی لا فتی تر از تو
دمی که رفتی به دوش احمد ، تمامی کائنات گفتند :
کسی نبوده کسی ندیده ، کسی نرفته فراتر از تو
.
به شوق رویت روم به هر سو ، به ذکر یا حق به ذکر یا هو
برای اثبات بودن او ، چه آیه ای بر ملاتر از تو
.
تو را خدایی که آفریده ، درون آیینه را کشیده
تو وجه اویی خودت بگو که ، کدام بنده خداتر از تو
.
جهان سراسر فقط تو هستی ، برای عالم مدد تو هستی
ازل تو هستی ابد تو بودی ، که دیده بی انتهاتر از تو ؟
.
نوشتی از روزگار سیرم ، برای تنهایی ات بمیرم
به چاه گفتی کسی نمانده برای من آشناتر از تو
.
به کعبه تکیه بزن دوباره ، بگو که بودی بگو که هستی
که در زمین و زمان صدایی ، دگر نباشد رساتر از تو
.
.
.
سید حمیدرضا برقعی
.
برای حمایت از خیمه کلیک کنید