بی هوایش پری نمی ماند
چشم های تری نمی ماند
.
واژه ی عاشقی وسط باشد
واژه ی بهتری نمی ماند
.
تا که قم هست و هست معصومه
بی حرم مادری نمی ماند
.
بانوی ما اگر اشاره کنی
به تن ما سری نمی ماند
.
با وجود تو و امام رضا
عرصه ی محشری نمی ماند
.
یا بدون مقام خواهریت
عزت خواهری نمی ماند
.
ای کریمه ! همه فدای تواییم
گریه کن های غصه های تواییم
.
با غم و غصه آشنا بودی
مثل یک بغض بی صدا بودی
.
از همان کودکی همان اول
غرق دریای غصه ها بودی
.
زخم زنجیر و ساق پای پدر
به غم و درد مبتلا بودی
.
راهی ات کرد بغض دلتنگی
راهی دیدن رضا بودی
.
تو رسیدی به کشور ما و
مورد احترام ما بودی
.
همه گل ریختند روی سرت
گر چه از دلبرت جدا بودی
.
یادت آمد دلی که سوزان شد
خواهری را که سنگ باران شد
.
خواهری گفت اشک سهم من است
ای برادر چقدر دل شکن است
.
این که یک خواهری نگاه کند
به برادر که پاره پیرُهن است
.
بدنت را محاصره کردند
حاصلش آه ، زیر و رو شدن است
.
در همت کرده اند و می بینم
نیزه هایی که سهم یک بدن است
.
لشگر کوفه را کفن کردند
بدن تو هنوز بی کفن است
.
خواهرت می رود ولی افسوس
دلبرش روی خاک پاره تن است
.
در گلو بغض بی صدا مانده
بدنت روی خاک جا مانده
.
.
.
مسعود اصلانی
.
برای حمایت از خیمه کلیک کنید