قاسم صرافان
.
تا که با دیوار ، چوبِ در تبانی می کند
قامت رعنای یارم را کمانی می کند
.
هر چه می پرسم از این مردم نمی داند کسی
آنچه میخی آهنی با استخوانی می کند
.
دست بادِ سرد ، سنگین هم نباشد باز هم
صورت یاسی جوان را ارغوانی می کند
.
تازگی در خانه رو می گیرد از من فاطمه
مهربان من چرا نامهربانی می کند
.
پس چرا دستی به پهلو می زند محبوب من ؟
هی چرا در پا شدن یاد جوانی می کند ؟
.
از تماشای پرستویم پریشان می شوم
تا به چشمانم نگاهی آسمانی می کند
.
باز کن یک بار دیگر چشم هایت را ببین
دارد اینجا زینبت شیرین زبانی می کند
.
.
.
برای حمایت از خیمه کلیک کنید