حاج محمود ژولیده
.
خواستم پر بکشم بال و پرم سوخت عمو
از غریبی تو قلب پدرم سوخت عمو
.
از عطش دم نزنم از غم تو داد کشم
خواستم مثل تو باشم جگرم سوخت عمو
.
دستی از دست ندادم که به دست آوردم
لیک در دفع بلایت سپرم سوخت عمو
.
مانده در مشت عدو گیسوی پیشانی من
آنچنان کز غضبش موی سرم سوخت عمو
.
مادرم فاطمه را چون که صدا می کردی
از رخ نیلی او چشم ترم سوخت عمو
.
چون که شمشیر و سنان بر تو هجوم آوردند
زیر این بار ز پا تا به سرم سوخت عمو
.
تنم از تیر سه شعبه به تنت دوخته شد
خیمه از همهمه ی این خبرم سوخت عمو
.
.
.
برای حمایت از خیمه کلیک کنید