در سینه ام داغی نشسته روی داغی
دارم به دل از لاله های داغ باغی
.
با رفتنت شادی هم از دل های ما رفت
بعد از فراقت از غم دل کو فراغی ؟
.
خورشید نیزه ! ماه این ویرانسرایی
در شام جز رویت نمی بینم چراغی
.
ای لاله من نیلوفرم عمه بنفشه
دنیا ندیده مثل این ویرانه باغی
.
خاکستری که بر سر و رویت نشسته
داغی نشانده بر دلم آن هم چه داغی
.
بابا شما چیزی نپرس از گوشواره
من هم از انگشتر نمی گیرم سراغی
.
.
.
سید محمدجواد شرافت
.
برای حمایت از خیمه کلیک کنید