دلم گرفته حاجت مرا روا نمی کنی ؟
***
دلم گرفته حاجت مرا روا نمی کنی ؟
در این دل شکسته ام برو بیا نمی کنی ؟
.
بهار آمده ولی خزان تر از خزان شدم
حقیقت بهارها نظر به ما نمی کنی ؟
.
امیر بی قرینه ام ، نشسته غم به سینه ام
غم فراق را بگو چرا دوا نمی کنی ؟
.
همیشه خوبی مرا بزرگ جلوه می دهی
بدی این خراب را تو بر ملا نمی کنی
.
ز روی تو شدم خجل ، نشسته کشتی ام به گل
مرا برای بندگی چرا جدا نمی کنی ؟
.
اگر چه بنده ای بدم ولی نمی کنی ردم
اگر تو را رها کنم مرا رها نمی کنی
.
منم گدای مادرت ، سرم فدای مادرت
به خاطر همین مرا ز خود جدا نمی کنی
.
طبیب من حبیب من ، مسافر غریب من
فدای غربتت که گریه ی شبانه می کنی
.
کنم به ناله زمزمه اغثنی یابن فاطمه
به حق شاه علقمه ، مرا دعا نمی کنی ؟!
.
.
.
برای حمایت از خیمه کلیک کنید