دوباره بغض و کمی آه ، علتش این است
***
دوباره بغض و کمی آه ، علتش این است
حرم نرفته بمیرم … خجالتش این است
.
” سلام می دهم از بام خانه سمت حرم
ببخش نوکرتان را بضاعتش این است “
هنوز توبه نکرده ، مرا خرید آقا
محبت و کرم یار سرعتش این است
.
به ذکر و نام قشنگش لبم شده شیرین
تمام لذت فرهاد و خلوتش این است
.
رقیق شد دل آلوده از گناهم باز
کمی ز معجزه ی چای هیئتش این است
.
به قطره قطره ی اشکم ملک خورَد غبطه
که اشک روضه ی ارباب قیمتش این است
.
شفای هر مرضی گشت ، خاک تربت دوست
چه ها کند نظرش آن که تربتش این است
.
عجیب نیست که بدکاره هم شود زاهد
که جذبه ی نظر یار ، قدرتش این است
.
محبتش ز ازل با گلم شد آغشته
که ماجرای من و عشق قدمتش این است
.
خوشا میان عزا جان دهم ، همه گویند :
غلام کوی حسینیه قسمتش این است
.
.
.
محمدجواد شیرازی
.
۲۶ شهریور ۹۳
.
برای حمایت از خیمه کلیک کنید