محمد جواد شیرازی
.
دوباره حال دلم را خراب می بینم
که هر چه هست از این عشق ناب می بینم
.
ذلیل بودم و پیش شما بزرگ شدم
بزرگیم ز تو عالیجناب می بینم
.
همیشه من به تو آقا فقط جفا کردم
ولی دوباره به نیکی جواب می بینم
.
دلم برای نگینِ عقیق می سوزد
همین که نام تو را بر رکاب می بینم
.
چقدر نقشه کشیدم که زائرت بشوم
و باز هم همه نقش بر آب می بینم
.
خدا کند که نمیرم ، به کربلا برسم
که مرگ را پیِ خود چون عقاب می بینم
.
به مادرم سر شب گفتم التماس دعا
دعای مادر خود مستجاب می بینم
.
سعادت است شب جمعه روضه های حسین
به سینه ام ز غمش التهاب می بینم
.
مصیبتش به درون غزل نمی گنجد
مصائبی که به صدها کتاب می بینم
.
بلند مرتبه شاهی ز صدر زین افتاد
تمام عرش به روی تراب می بینم
.
نگاه کرده ام از بین گرد و خاک انگار
شفیع حشر به زیر رکاب می بینم
.
صدای مادری از قتلگاه می آید …
محاسنِ پسرم را خضاب می بینم
.
تجلی غم تو می کشد مرا آخر
میان روضه بمیرم برای من بهتر
.
.
.
۱۳شهریور ۹۳
برای حمایت از خیمه کلیک کنید