زنده ماندم شب غمت آمد
***
زنده ماندم شب غمت آمد
ماه شب های ماتمت آمد
.
ساعت کار گریه کردن شد
فصل باران نم نمت آمد
.
حضرت یاس ناله سر داد و
بوی سیب محرّمت آمد
.
مادرت گریه کن صدایم کرد
گفت شب های مرحمت آمد
.
من شنیدم که اشک مرهم توست
کشته ی اشک مرهمت آمد
.
بوی پیراهنی که غارت شد
تا حوالی پرچمت آمد
.
دل من را به کربلا ببرید
تا فراسوی نیزه ها ببرید
.
آمدم تا که نوکرت باشم
نذری پای منبرت باشم
.
منّت توست بر سرم ورنه
من که هستم که یاورت باشم
اذن گریه بده به چشمم تا
زخمی زخم پیکرت باشم
.
.
.
برای حمایت از خیمه کلیک کنید