سرخوش آن شعر که آغازگرش نام علی ست
می کشم منت آن باده که در جام علی ست
.
هر دلی یاد علی باشد اگر ، یاد خداست
محفل ذکر علی محفل آمرزش ماست
.
شادی محض به اندوه دلم غالب شد
هر زمان حرف علی بن ابی طالب شد
.
باز در سینه ی دنیا نفسی آمده است
مژده ای دل که مسیحا نفسی آمده است
.
بهترین آیه ی رحمت به زمین نازل شد
کعبه این بار به دیدار خدا نایل شد
.
او همان است که حتی ز خدا دل ببرد
کعبه حق داشت که از شوق گریبان بدرد
.
او که از دور در آغوش زنی می آید
چون خلیل است و پی بت شکنی می آید
.
آمده بار غم از دوش نبی بردارد
علی از کودکی اش چشم به خیبر دارد
.
مرتضی جان نبی هست و نبی جان علی ست
علی از آن نبی و نبی از آن علی ست
.
نقطه ی مشترک آن دو نفر زهرا بود
فاطمه لذت لبخند لب آن ها بود
.
علی از دست کسی غیر خودش نان نگرفت
لحظه ای فاصله از حضرت یزدان نگرفت
.
بشر او را به یقین فوق بشر می خواند
این که او هست خدا ، یا نه ، خدا می داند
.
شادی محض به اندوه دلم غالب شد
هر زمان حرف علی بن ابی طالب شد
.
در سرم شعله کشد شوق تماشای نجف
نیست بر لوح دلم غیر الفبای نجف
.
خوش بر احوال کسی که شده مأمور ضریح
می رساند همه دم دست به انگور ضریح
.
به من ای کاش که یک خوشه تفضل می شد
بعد از آن بوسه به شش گوشه تفضل می شد
.
.
.
علی ذوالقدر
.
برای حمایت از خیمه کلیک کنید