شأن تو را نوشته خداوند ، سروری
شغل مرا به پای تو فرموده ، نوکری
.
حق می دهم که سر به هوایت شود دلم
حالا که آمدی به زمین محض دلبری
.
بابای تو علی ست خودت هم حسن ، به جاست
گویم ز هر کسی به جهان مُجتباتری
.
خُلق تو ارث خُلق عظیم محمّد است
خَلقت لطافت است که از نسل مادری
.
سبقت گرفته است هزاران هزار بار
شیرینی لب تو ز انگور عسکری
.
با هیبتی که هست تو را بی دلیل نیست
یک عمر در محاصره ، توی مُعسکری*
.
هر چند که بنا به مدارا گذاشتی
اعجاز کن که خَلق بفهمند حیدری
.
تحت شعاع نوری گنبدْ طلای توست
خورشید هر طرف که کند نور گستری
.
در سامرات کثرت سائل عجیب نیست
وقتی که هست عادت تو ذرّه پروری
.
این یک فضیلت است تو را بس که یا حسن
از صُلب پاکت آمده مولای آخری
.
خوب است محض خاطر پهلو شکسته ها
دست دعا برای ظهورش برآوری
.
*مُعسکر : لشگرگاه
.
.
.
محمد قاسمی
.
۵ بهمن ۱۳۹۳
برای حمایت از خیمه کلیک کنید