لاجرعه ریخت می به گِل آفریدنت
پیچید عطری از نفحات وزیدنت
.
نوبت رسیده بود به انسان کاملش
آیینه ای گذاشت خدا در مقابلش
.
الله اکبر از تو و انفاس خوشبویت
گیراترین دو چشم و دو تا طاق ابرویت
.
چشمی که شرحه شرحه صفات حمیده بود
نهج الفصاحه ای که خدا آفریده بود
.
پلکی زدی و نظم جهان برقرار شد
خندیدی و نسیم وزید و بهار شد
.
پاشو ! نفس بکش تب اعجاز شعر را
عطر ربیع الاولِ آغاز شعر را
.
روح القدس به پیکر پاکت دمیده شد
یک باره خنده کردی و صبح و سپیده شد
.
” یا ایّها المدثرُ ” یک باره پا شدی
از آن به بعد سنگ صبور خدا شدی
.
کم کم شعاع مهر تو در آسمان شکفت
لبخند چشم روشنی عاشقان شکفت
.
پیچید عطر و بوی گلاب محمّدی
نام مقدست که دهان در دهان شکفت
.
سبحان ربّی الاعلای فرشتگان
در سجده های شکر خدا بر زبان شکفت
.
” فَاصبِر لِحُکم ربِّک ” یا ایها الرّسول !
در گوشت آیه آیه ی باری گران شکفت
.
می آمدند خیل ملائک ز دورها
دف می زدند دایره دارانِ حورها
.
آغاز شعر بود و غزل بود خنده ات
تعبیر ناب ” خیرالعمل ” بود خنده ات
.
صبح پرنده بود و سپیدار و آفتاب
بت های جاهلی همه در هفت پرده خواب
.
ایوان کاخِ ظلم ترک خورد ناگهان
خنده دوید بر لب معصوم دختران
.
باد از شلال موی تو رد شد ، دچار شد
دریا شنید بوی تو بی اختیار شد
.
کشتی نامراد جهالت به گِل نشست
عشق تو با نسیم رسید و به دل نشست
.
نام تو نوبرانه به باد سحر رسید
پیچید در تخیّل گل ، پیرهن درید
.
ای جای پای محکم تو راه عاشقی !
خورشیدِ سربلند سحرگاه عاشقی !
.
هر کس که هفت خطِ مدام تو سرکشید
تا اوج بی کرانگی عشق پر کشید
.
تو خاتم تمام بهاران عالمی
اعجاز خلقتی – به خدا – جان عالمی
.
هر صبح از نهایت جان می رسم به تو
در ٲشهدی میان اذان می رسم به تو
.
هر جا که نور سر بزند آستان توست
خورشید ریزه خوار تو و خاندان توست
.
هر جا حماسه ای ست نشان از نشان توست
قرآن ، چراغ روشن و گنج نهان توست
.
در معنی تو نام خداوند سرمد است
اکسیر بوی خوش همه از نام احمد است
.
.
.
عبدالرضا کوهمال جهرمی
.
برای حمایت از خیمه کلیک کنید