ماه یکتایى و بی همتا به دنیا آمدی
***
ماه یکتایى و بی همتا به دنیا آمدی
هم ردیف نور اعطینا به دنیا آمدی
.
مثل حیدر عالی اعلی به دنیا آمدی
تو شبیه حضرت زهرا به دنیا آمدی
.
روز میلاد تو در تقویم روز باور است
روز عشق و روز تکریم مقام خواهر است
.
آمدی و می رسد بانگ مبارک بادها
بی معلم می شوی فرزانه ی استادها
.
ای علمدار حقیقت ، بانی فریادها
ای دلیل کاف و ها و یا و عین و صادها
.
هرچه دارد کربلا در اختیار جبر توست
پرچم شاه شهیدان هم به سوی قبر توست
.
آمدی تا که بگویی قصه ی پرواز را
تا کجاها برده ای این شور انسان ساز را
.
ای رسول عشق می بینم ز تو اعجاز را
زنده کردی نهضت هفتاد و دو سرباز را
.
شام در زیر قدم های تو در تاب و تب است
” این حسین تنها یک عاشق دارد آن هم زینب است “
.
آمدی تا انتهای جاده ی عشق و جنون
هم ردیفت بعد زهرا کس نبوده تا کنون
.
گام هایت در مسیر آیه ی ” والسابقون “
خواهر صبر و کرم ای دختر ” و الراکعون “
.
آمدی در دفتر دلدادگان یکتا شوی
آمدی اسطوره ی میدان عاشورا شوی
.
ای درخت استوار ! ای اسوه ی شب زنده دار !
شد ردیف شرح تو در هر قصیده ” اقتدار “
.
با حضورت شاه مردان حرز می خواهد چکار
” آمدی مستانه تر صف می گشاید ذوالفقار “
.
دختر شیری و یک جلوه ز الله الصمد
مادری کردی برایش حضرت بنت اسد !
.
حاصل پیوستن دریا به دریا زینب است
چشم هایی که ندید ” الا جمیلا ” زینب است
.
نقش بازوبند ساقی حرم یا زینب است
لافتی الاعلی لا عشق الا زینب است
.
باز هم رو سوی بانوی وفا آورده ام
شصت و نه دفعه به لب نام تو را آورده ام
.
واژه ی ایثار را باید به پای تو نوشت
در مقام صبر هم باید برای تو نوشت
.
شاه را مشتاق و بی تاب دعای تو نوشت
بعد او کرببلا را کربلای تو نوشت
.
جان فدای شاعری که اینچنین زیبا سرود
” کربلا در کربلا می ماند اگر زینب نبود “
.
خیرها از تو رسیده دست ما ، خیر کثیر !
عشق دارد در کنار تو مراعات نظیر
.
حضرت ام الحیا ! اخت الحسن ! بنت الامیر !
ای اسیری که اسارت شد به دست تو اسیر
.
از میان محملت نور خدا تابیده است
دشمنت یک لحظه هم آه تو را نشنیده است
.
عقل را بازی گرفتی عشق حیرانت شده
مرتضی هم محو در تفسیر قرآنت شده
.
هر که دیده جلوه هایت را مسلمانت شده
هر که نامت را شنیده بعد گریانت شده
.
چند وقتی هست پای تو جنون دلباخته
مرز بین حق و باطل را حریمت ساخته
.
کاش قابل بودم و از یاورانت می شدم
با نشان زینبیون بی نشانت می شدم
.
با دو جرعه عشق از لب تشنگانت می شدم
از شهیدان دفاع از آستانت می شدم
.
ما همان سیل خروشانیم در راه بلا
کُلُّنا اصحابُکِ ، لَبَیک بِنتُ المُرتَضی
.
.
.
رضا تاجیک
.
برای حمایت از خیمه کلیک کنید