منظر دل های ماست ، کرببلای حسین
مرغ دل ما زند ، پر به هوای حسین
.
یک نگه کربلا ، بِه بُوَد از صد بهشت
جنت اهل دل است ، صحن و سرای حسین
.
دیدن باغ بهشت ، مژده به زاهد دهید
زاهد و حور و قصور ، ما و لقای حسین
.
تربت پاکش بُوَد ، داروی هر دردمند
دار شفای خداست ، کرببلای حسین
.
مُلک سلیمان بُوَد ، در نظرش بی بها
آن که گدایی کند ، پیش گدای حسین
.
هر که رَود کربلا ، بوسه به خاکش زند
بشْنود از قدسیان ، بانگ و نوای حسین
.
چون به عزاخانه اش ، پا نهی آهسته نِه
بال ملائک بُوَد ، فرش عزای حسین
.
خنده کنان می رود ، روز جزا در بهشت
هر که به دنیا کند ، گریه برای حسین
.
غم نخورد بعد از این ، بهر سرای دگر
آن که ” شکوهی ” ! شود ، نوحه سرای حسین
.
.
.
هاشم شکوهی
.
برای حمایت از خیمه کلیک کنید