من غم مهر حسین با شیر از مادر گرفتم
روز اوّل کآمدم دستور تا آخر گرفتم
.
بر مشام جان زدم یک قطره از عطرِ حسینی
سبقت از مشک و گلاب و نافه و عنبر گرفتم
.
عالم ذر، ذره ای از خاک پای حضرتش را
از برای افتخار از حضرتِ داور گرفتم
.
بر در دروازه ی ساعات یک ساعت نشستم
تا سراغ حضرتش از زینب مضطر گرفتم
.
زینبی دیدم چه زینب کاش مداحش بمیرد
من ز آه آتشینش پای تا سر در گرفتم
.
سر شکستم دل پر از خون دیده خون آلود اما
حالتی دیدم که بر خود حالتی دیگر گرفتم
.
ام لیلا رعشه بر اندام دیدم اوفتاده
گفت : من این رعشه از داغ علی اکبر گرفتم
.
ناگه از بالای نی فرموده شاه تشنه کامان
سر به راه دوست دادم زندگی از سر گرفتم
.
اکبرم کشتند و عون و جعفر و عباس و قاسم
تا خودم از تشنگی ، آب از دمِ خنجر گرفتم
.
گفت ” ساعی ” زین مصیبت از در دربار جانان
خط آزادی برای اکبر و اصغر گرفتم
.
.
.
مرحوم میرزا احمد عابد نهاوندی ( مرشد چلویی )
.
برای حمایت از خیمه کلیک کنید