علی اکبر لطیفیان
.
هجران گرفته دور و برم را برای چه ؟
خون می کنی دو چشم ترم را برای چه ؟
.
وقتی قرار نیست کبوتر کنی مرا
بخشیده اند بال و پرم را برای چه ؟
.
گر نیستی غریب ، مگو پس انا الغریب
صد پاره می کنی جگرم را برای چه ؟
.
دارد سرت برای چه آماده می شود
پس آفریده اند سرم را برای چه ؟
.
زحمت کشیده ام که چنین قد کشیده اند
بر باد می دهی ثمرم را برای چه ؟
.
من التماس می کنم و تفره می روی
شاید عوض کنی نظرم را برای چه ؟
.
از مثل تو کریم توقع نداشتم
اصلا گذاشتند کرم را برای چه ؟
.
باشد نمی روند ولی جان من ! بگو
آورده ام دو تا پسرم را برای چه ؟
.
.
.
برای حمایت از خیمه کلیک کنید