هلال خون ، مه خون ، ماه اشک ، ماه عزاست
****
هلال خون ، مه خون ، ماه اشک ، ماه عزاست
عزای کیست ؟ گمانم عزای خون خداست
.
خمیده قامت گردون ، شکسته پشت فلک
روانه خونِ دل از چشم آدم و حوّاست
.
پریده رنگ ز رخسار احمد و حیدر
شراره ی دل زهرا ، صدای وا ولداست
.
سرشک دیده ی زهرا ، روان ز قلب افـق
قد خمیده ی زینب ، هلال ماه عـزاست
.
قسم به جان حسین ای هلال خون برگرد
که در تو زخم علمدار کربلا پیداست
.
بگو فرات نجوشد که آب تشنه لبان
در این طلیعه ی خون اشک دیده ی سقاست
.
بگو بــه لاله نروید که چند روز دگر
ورق ورق به روی خاک ، لاله ی لیلاست
.
بگو بـه مهر نتابد که راس پاک حسین
فراز نیزه چو خورشید روز عاشوراست
ز گوش دخترکی خون روان بود گویا
که گوشواره ی او یادگاری زهراست
.
حسین بود خدایی ، خدا حسینی بود
از آن زمان که جهان وجود را آراست
.
سرشک دیده ی ” میثم ” هماره جاری باد
که اشک دائم او وقف سیدالشهداست
.
.
.
استاد حاج غلامرضا سازگار
.
برای حمایت از خیمه کلیک کنید