وقتی تفألی به کلام تو می زنم
***
وقتی تفألی به کلام تو می زنم
حتی نفس به شوق سلام تو می زنم
گاهی به یُمن نیم نگاهت ز دفترم
فالی ز چشم آینه فام تو می زنم
.
نام تو آب ، نام تو دریاست ، در غزل
دل را چه بی گدار به نام تو می زنم
.
دارم دم از عنایت عام تو می زنم
.
گاهی کبوترم و مزار تو دیدنی ست …
یک سر در این خیال ، به بام تو می زنم
.
رؤیایم این شده که لب حوض کوثرم
یک ساغر شکسته ز جام تو می زنم
.
از وصف عاجزم که در این بیت ها به لب
مُهر سکوت پیش مقام تو می زنم
.
مادر! ببخش شعرم اگر ” تو ” زیاد داشت *
حرف از زبان کودک خام تو می زنم
.
داریم می رسیم به مصراع هجدهم …
گل بوسه ای به حُسن ختام تو می زنم
.
* بیت از شیخ سید رضا جعفری
.
.
.
عادله ابراهیمی
.
برای حمایت از خیمه کلیک کنید