پهن شد سفره ی احسان ، همه را بخشیدی
****
پهن شد سفره ی احسان ، همه را بخشیدی
باز با لطف فروان همه را بخشیدی
ابر وقتی که ببارد همه جا می بارد
رحمتت ریخت و یکسان همه را بخشیدی
.
گفته بودند به ما سخت نمی گیری تو …
همه دیدیم چه آسان همه را بخشیدی
.
یک نفر توبه کند با همه خو می گیری
یک نفر گشت پشیمان همه را بخشیدی
.
پس گنهکاری امروز مرا نیز ببخش
تو که ایام قدیم ، آن همه را بخشیدی
.
حیف از ماه تو که خرج گناهان بشود
تو همان نیمه ی شعبان همه را بخشیدی
.
داشت کارم گره می خورد ولی تا گفتم :
” جان آقای خراسان ” همه را بخشیدی
.
بی سبب نیست شب جمعه شب رحمت شد
مادری گفت ” حسین جان ” همه را بخشیدی
.
.
.
علی اکبر لطیفیان
.
برای حمایت از خیمه کلیک کنید