پَرِ شکسته به بالا نمی رسد هرگز
تلاش می کند اما نمی رسد هرگز
.
کبوتری که هوایی نشد در این وادی
به آسمان تمنا نمی رسد هرگز
.
اگر اجازه نیاید که تا ابد معشوق
به سوی خانه ی لیلا نمی رسد هرگز
.
چنان مقام به عشاق می دهد الله
به فکر مردم دنیا نمی رسد هرگز
.
مقام و سلطنت و پادشاهی عالم
به پای رعیتی ما نمی رسد هرگز
.
و بی ولای تو و خانواده ات آقا
کسی به عالم معنا نمی رسد هرگز
.
بدون گوشه ی چشم تو شیعه در محشر
به خاک بوسی زهرا نمی رسد هرگز
.
مسیح آل محمد ، مسیح زهرایی
به گرد پای تو عیسی نمی رسد هرگز
.
پَرم به شوق هوای تو وا شده آقا
کبوتر تو به سویت رها شده آقا
.
زمان مستی ما انتها ندارد که
مریض عشق تو بودن دوا ندارد که
.
بهشتِ من تویی آقا ، بهشت را چه کنم
بهشت بی گل رویت صفا ندارد که
.
نمی دهم به بهشت خدا حریم تو را
بهشت قدّ حریم تو جا ندارد که
.
فدای بنده نوازی و مهربانی تو
سرای لطف تو شاه و گدا ندارد که
.
کجاست حاتم طایی ببیند اینجا را
کسی شبیه تو دست عطا ندارد که
.
سرای توست پذیرای آرزومندان
کسی به قدر تو حاجت روا ندارد که
.
میان این همه القاب نیک هیچ اسمی
صفای کنیه ی ابن الرضا ندارد که
.
تویی که آینه ی حی ذوالمَنَنت خوانم
عزیز قلب رضایی تو را حسن خوانم
.
امام عسکری ، آقا ، امیر ، مولانا
دو دست خالی ما را بگیر ، مولانا
.
گدای نیمه شب بین این گذر هستم
بیا و توشه بده بر حقیر مولانا
.
نگاه روشن خود را ز ما دریغ مکن
منم به دام نگاهت اسیر مولانا
.
به نفس سرکش و طغیان گرم نگاهی کن
دعا نما که شوم سر به زیر مولانا
.
بصیرتی بده آقا که راه کج نروم
تویی تو آینه ی یا بصیر مولانا
.
به کوری همه ی دشمنان ، خدای کریم
نوشته نام تو را از غدیر مولانا
.
تویی که چشمه ی ناب معارفی آقا
کمال سیر و سلوک هر عارفی آقا
.
هر آنچه ناز فروشی تو ، مشتری هستم
میان صحن تو دنبال نوکری هستم
.
دعای بال قنوتم که مستجاب شدم
که تحت رایت عشقم پیمبری هستم
.
هزار مرتبه مدیون ربنای توام
اگر که شیعه ی مجنون حیدری هستم
.
به انقلاب و نام خمینی همیشه محتاجم
به یاد خون شهیدان کوثری هستم
.
چه منتی به سر من نهاده دست شما
که تابع سخن رهبری هستم
.
شباهتی است میان دل من و دل تو
شباهتی است که مثل تو مادری هستم
.
به روز حشر کشم نعره های مستانه
که من غلام غلامان عسگری هستم
.
مجیر آل رسولی مدد ابالمهدی
فروغ چشم بتولی مدد ابالمهدی
.
عطش میان حرم رود نیل می گردد
سرشک دیده ی ما سلسبیل می گردد
.
کسی که زائر قبر غریبتان باشد
میان آتش غم ها خلیل می گردد
.
ندارد هیچ تعجب که در کنار شما
کبوتر حرمت جبرئیل می گردد
.
به حج نرفته ای اما طواف درگاهت
هزار حج خدا بی بدیل می گردد
.
به حلقه های ضریحی که نیست در حرمت
دل شکسته ی زائر دخیل می گردد
.
دوباره پای برهنه به جاده می آئیم
به سوی صحن و سرایت پیاده می آئیم
.
.
.
محمدجواد پرچمی
.
برای حمایت از خیمه کلیک کنید