وحید قاسمی
.
چه وداعی چقدر جانسوز است
کربلا ، کرب و البکاء شده است
مادری پشت پرده ی خیمه
دست بر دامن دعا شده است
.
گریه های حرم سؤالی شد
راستی بانوی قبیله کجاست
شیرِ مردانِ زینب کبری …
کمی آهسته ؛ پس عقیله کجاست
.
سخت از پیر خیمه دل کندید
بال پروازتان تقلا کرد
نام زهرا گره گشاتان شد
قسم عشق کار خود را کرد
.
گرگ های گرسنه ی این دشت
در کمین اند ، با خبر باشید
این خلیفه پرست های حریص
لاله چین اند ، با خبر باشید
.
نوه ی مرتضی شدن جُرم است
خونتان را حلال می بینند
تازه اسلام نابتان را هم
زیر تیغ سؤال می گیرند
.
شعله های نفاق این مردم
از سقیفه زبانه می گیرند
جان زهرا به فکر خود باشید
پهلو ها را نشانه می گیرند
.
خونِ دل روزی علی کردند
پشت پا می زنند این مردم
کوفه را با مدینه فرقی نیست
بی هوا می زنند این مردم
.
کوچه وا می کنند با حیله
کینه فتوای لاله کوبی داد
تجربه گفت : اولین کوچه …
در مدینه جواب خوبی داد
.
اصل این جنگ بر سر فدک است
کوچه راهی به کربلا دارد
بیشتر فکر دستتان باشید
شمر نقش مغیره را دارد
.
راستی ، سمت حرمله نروید
شرح این درد ، مو به مو مانده
به خدا حیف چشم های شماست
چند تیری برای او مانده
.
کاش می شد که از دل زینب
هجرتان مهر مادری ببرد
چشم خولی به دست تقدیر است
منتظر مانده تا سری ببرد
.
.
.
برای حمایت از خیمه کلیک کنید