نذر خیمه
sli 18

کشید دست خودش را ز دست عمّه ی خود

و با شتاب روانه به سوی مقتل شد

.

رسید و دید عمویش به خاک افتاده

عمو که نه پدرش چاک چاک افتاده

.

نگاه کرد کسی با شتاب می آید

به قصد کشتن عالی جناب می آید

.

دوید تا سپر پیکر عمو بشود

و آخرین نفر لشگر عمو بشود

.

دوید تا که بفهمند لشگر کوفه

رسیده است که بال و پر عمو بشود

.

گرفت دست خودش را مقابل شمشیر

برای این که فدای سر عمو بشود

.

تمام حاجتش این بود تا که در گودال

گلوش پاره چونان حنجر عمو بشود

.

به ضرب تیغ قلم شد همین که دستش ؛ آه

کشید از دل خود ناله ؛ گفت وا أُمّاه

.

گمان کنم که به یاد مدینه افتاد و

به یاد مادر بشکسته سینه افتاد و

.

گرفت حضرت ارباب در بغل او را

گرفت چون دل محراب در بغل او را

.

به یاد روی حسن داشت بوسه اش می داد

که شد ز چلّه ی دشمن سه شعبه ای آزاد

.

که حلق کودک و جسم حسین را سوزاند

چنان نشست … دو تا صید را به هم چسباند …

.

.

.

محمد قاسمی

.


برای حمایت از خیمه کلیک کنید

محبوب‌ترین ها

indian desi xx good porn vidoes bokeb barat selingkuh hot desi sex clip wwwbadjojo sexof india 18sxx Melayu
www teen sex video download bfxxxporn.net original marathi sex beeg.indian xxxonlydesi.com xxxvideose