کوفیان در دلشان کینه ی زهراست نیا
مسلمت را بنگر بی کس و تنهاست نیا
.
کار این بی صفتان سبّ عمویم علی است
بینشان بغض علی واضح و پیداست نیا
.
خواستم آب بنوشم که لبم مانع شد
تشنگی وجه شباهت به تو مولاست نیا
.
لب و دندان من از سنگ شکست و خون شد
لب و دندان تو در نقشه ی اعداست نیا
.
همه ی غصه ام این است که سنگت بزنند
نیزه و سنگ زدن حرفه ی اینجاست نیا
.
گر بیایی همه ی اهل حرم می بینند
کمرت تا شده از غصه ی سقاست نیا
.
پسرانم به فدای پسران تو شوند
حیف از زندگی اکبر لیلاست نیا
.
ترس دارم که بیایی و ببیند زینب
ته گودال سر نعش تو دعواست نیا
.
گر بیایی همه ی جن و ملک می شنوند
که ” بنیّ … ” به لب حضرت زهراست نیا
.
سر من را که بریدند و به میخی بستند
فکر و ذکرم سر و گیسوی تو آقاست نیا
.
لااقل دختر خود را تو به همراه نیار
کوفه جولانگه خولی و شبث هاست نیا
.
ترس دارم ز روی نیزه ببینی آخر
حرمله همسفر زینب کبراست نیا
.
” دخترم را بغلش کن که کنیزی نرود “
نا مسلمانیِ این شهر هویداست نیا
.
.
.
مهدی علی قاسمی
.
برای حمایت از خیمه کلیک کنید