رسیده یه نامه که عطر حرم داره
نوشته برامون کسی که عزاداره
بیا سینه زن فصل بهاره
.
تو نامه نوشته رسیده شب بیعت
بیا که دوباره مه گریه شد رؤیت
بیا چشم به راهم من تو هیئت
.
بیا نوکر ما که فصل بهشته
ببین مادرم باز تو روزیت نوشته
.
بیا گریه بارون بکن زخم یارو
بیا که ببینی شبا کربلا رو
.
حسین جان حسین جان
.
بوی چای روضه تو هر کوچه پیچیده
برای محرم یکی هم بساط چیده
داده هستی شو پرچم خریده
.
گرفتاره اما تو فکر آقاشه
داده زندگی شو که نذرش به راه شه
.
یکی نذر کرده یکی خواب دیده
یکی قرض کرده سیاهی خریده
.
نگاه کن کسی که یه تکیه به نی داد
همون پادشاهی که رو خاکا افتاد
.
رسیده به گودال نوای مدینه
گلوی حسینو نگاه سکینه
.
چه بوی غریبی تو مقتل پیچیده
یکی سر بریده یکی قد خمیده
.
حسین جان حسین جان
.
.
.
برای حمایت از خیمه کلیک کنید