اگر برای تو مردن ، چه باک از آن مردن ؟
هزار بار برای تو می توان مردن
.
به روز وصل تو دانی که چیست حالت ما ؟
نفس نفس به تو دیدن ، زمان زمان مردن
.
زمان عشق و جوانی ست مرگ من مطلب
که مشکل است به صد آرزو جوان مردن
.
بر آستان تو جان می دهم ، چه بهتر از این ؟
سعادت است بر آن خاک آستان مردن
.
خدای را ، که دگر ناگهان برون مخرام
وگرنه پیش تو خواهیم ناگهان مردن
.
تو و گرفتن تیر و کمان به قصد شکار
من و ز دیدن آن تیر و آن کمان مردن
.
به خاک پای تو مردن حیات اهل دل است
هزار جان ” هلالی ” فدای آن مردن
.
.
.
شاعر : هلالی جغتایی
.
نظرات