اینکه هر صحنی به روی شانه اش یک ساعت است
یعنی این که این حرم در جای جایش فرصت است
.
دست خالی آمدن سخت است از پیش رئوف
حاجت خود را گرفتن از تو خیلی راحت است
.
خادمت که هیچ ، در جمهوری صحن و سرات
باد هم جاروکشان هر شب به فکر خدمت است
.
صبح ها خورشید می آید به گودِ صحن ، پس ؛
در حقیقت ناله ی نقّاره زنگ رخصت است
.
بعد از آن درها که با حکمت به رویم بسته شد
هر دری وا می شود اینجا به رویم رحمت است
.
پخش گشته بارگاهت بین ایران ، اینچنین ؛
” گنبدت ” در شهری و شهری برایت ” تربت ” است
.
یک ضریح و زائران ، یک گنبد و گلدستهها
این حرم در عین وحدت نیز عین کثرت است
.
این حرم لبریز شفافیت است و در دلش ؛
سنگ قبر عالمان آیینه های عبرت است
.
این که درهای حرم باز است روی هر کسی
جلوه ای از جلوه های عام رحمانیت است
.
من که هر بار آمدم دور ضریحت جا نبود
شوکت سلطان به تعداد زیاد رعیت است
.
.
.
مهدی رحیمی
.
نظرات