ای با خلائق روز و شب هم درد سیّد
آخر خدا هم انتخابت کرد سیّد
.
داغت عیان در اشک دانه دانه ی ماست
هجران تو باری گران بر شانه ی ماست
.
تلفیق کردی خادمی را با ریاست
یعنی دیانت داشتی عین سیاست
.
استان به استان رفته ای با سخت کوشی
دیگر به پایان آمده خانه به دوشی
.
ای سیّد ابراهیم ، همت داشتی تو
با سعی خود در هر قدم گل کاشتی تو
.
دیگر پس از این ، خواب راحت کن رئیسی
راحت شدی ، خوب استراحت کن رئیسی
.
اما تو مردم داری و بیداری امروز
چون اشک ، جا در چشم مردم داری امروز
.
گفتی که زیر سایه ی شمس الشموسم
گفتی به عالم خادم سلطان طوسم
.
این هشت گل ، دسته گلی از مردم ما
با عشق تقدیم امام هشتم ما
.
اینان که هم تعداد درهای بهشتند
با خون شهادت نامه ی خود را نوشتند
.
این هشت تن از نور تقوا جامه دارند
مهر رضا را در شهادت نامه دارند
.
وقت سفر دیدند امامان را یکایک
” قِیلَ ادخُلِ الجَنَّة ” شنیدند از ملایک
.
این هشت گل دلدادگان هشت و چارند
نیمی از اینان سیّد والاتبارند
.
اینان که درس از مکتب الزهرا گرفتند
سرمشق از منشور عاشورا گرفتند
.
وقتی حساب کار با ” رب الکریم ” است
فیض شهادت ” ذلک الفوز العظیم ” است
.
یک سو قلوب مردم از دنبال آمد
یک سو امام هشتم استقبال آمد
.
راز ” فَاِنَ العِزّةَ لِلّه ” اینجاست
هم اول و هم آخر این راه اینجاست
.
این افتخار این عزت دائم مبارک
فیض شهادت بر تو ای خادم مبارک
.
دیدی که ملت ، ملتی درد آشنایند
گفتی که این مردم عزیزان خدایند
.
در عین مردم داری ات ، دشمن ستیزی
در چشم آقایت ، رئیسیِ عزیزی
.
در راه خدمت خستگی نشناختی تو
با مردمت دل بردی و دل باختی تو
.
با مؤمنین عمری برادروار بودی
اما “ا شداء علی الکفار ” بودی
.
کشتی ات از طوفان کنار ساحل آمد
در جنت اوقات فراغت حاصل آمد
.
اجرت به قرآن ” نِعمَ اَجرُ العامِلین ” است
اجر جهاد فی سبیل الله این است
.
تو رنجها از جور نااهلان کشیدی
زخم زبان و طعنه و بهتان شنیدی
.
این غربت و مظلومی ات در راه دین بود
اشکت ولی وقف امیرالمؤمنین بود
.
با شادی ملت فقط مسرور بودی
تو در حقیقت خادم جمهور بودی
.
عمر گرانقدر تو شد وقف فقیران
بی وقفه کوشیدی به آبادی ایران
.
گفتی امید اهل بیت این سرزمین است
ایران ما ملک امیرالمؤمنین است
.
در ” سیّدابراهیم ” صد حرف نگفته ست
در ابجد این نام ، اسراری نهفته ست
.
نهجالبلاغه این زمان لب باز کرده
از سیصد و سی و سه ، کشف راز کرده
.
این حکمت از نور امیرالمؤمنین است
اینجا سخن از مؤمنان راستین است
.
هم ” بِشْرُهُ فِی وَجْهِهِ ” تعریف آن هاست
هم ” حُزْنُهُ فِی قَلْبِهِ ” توصیف آن هاست
.
صادق ، مقاوم ، مقتدر ، صابر ، مجاهد
مخلص ، امین ، مشغول ، شاکر ، عبد ، زاهد
.
بر گفته ی مولای خود مصداق بودی
الگوی تقوا ، اسوه ی اخلاق بودی
.
باز آمدی در سایه ی خورشید هشتم
در روز سوم ، ماه سوم ، سال سوم
.
ما فتح خرمشهرها در پیش داریم
تا سجده بر بیت المقدس بی قراریم
.
دنیا نگاهش بر حضور ماست امروز
هر انتخاب ما جهان آراست امروز
.
وقتی تبر در دست ابراهیم باقی ست
یعنی به قلب بت پرستان ، بیم باقی ست
.
اکنون که اشک ما روانه از دو عین است
در سینه ی ما سوز ” فَابکِ لِلحُسین ” است
.
هرچند یک شب بر زمین ماندند پرپر
اجساد این گل ها شناسایی شد آخر
.
باید به جای اشک ، خون دل فشانیم
قدری به مقتل از دل زینب بخوانیم
.
یارب ” گلی گم کردهام می جویم او را ”
یارب ” به هر گل می رسم می بویم او را “
.
.
.
سید محمدرضا یعقوبی آل
.
نظرات