اشعار آیینی خیمه...
بایدم زائر تو زائر خدا بشه

بایدم زائر تو زائر خدا بشه

اطلاعات بیشتر
تاریخ انتشار 30 اردیبهشت 1403

بایدم زائر تو زائر خدا بشه

متن شعر

بایدم زائر تو زائر خدا بشه

بایدم خاک ایوون تو کیمیا بشه

به دل سنگ من دست بکش طلا بشه

.

چایی حرم دوا و درمونه

سقاخونه میخونه ی مهمونه

.

فرش حرمت که زیر بارونه

قالیچه ی حضرت سلیمونه

.

ما خونه زاد عاشق با تو آسمونو داشتیم

ما خونه زاد نوکر قبلا این نشونو داشتیم

.

پر در میارم پیش تو از شادی

اون حاجتی که نگفتمم دادی

.

کاش یکی بیاد این شب میلادی

ما رو برسونه صحن آزادی

.

ابر و باد و ماه و خورشید

چار تا خادم قدیمی

.

من فقیر ابن فقیرم

تو کریم ابن کریمی

.

من ندارم یه لحظه طاقت فراقتو

تو قیامت بگیرم از کجا سراغتو

کاش بهشتم یه جا باشه مثِ رواق تو

.

تو دستای تو هرچی که می خوامه

عطر حرمت درمون دردامه

.

درهاتو کسی نبوسه ناکامه

حوض صحنت اقیانوس آرامه

.

ید بیضایی موساست

دستی که روی ضریحه

.

نفس نقاره خونت

برا ما دم مسیحه

.

تا سلام میدم انگاری که رو به روتمو

داری می بینی دست خالی قنوتمو

تویی تنها کسی که می شنوه سکوتمو

.

ای که مرکز حلقه ی عشاقی

ما فانی جلوه ی هو الباقی

این چیست بجز قصه ی مشتاقی

که این همه مست دور یک ساقی

پیش گنبد تو خورشید

یه چراغ بی فروغه

غیر تو کدوم سلطان

دورش اینقدر شلوغه

اگه سلطان تویی ملازم سپاهتم

من همونم که آفریده ی نگاهتم

اون سه جایی که گفته بودی چشم به راهتم

****

من عاجزمو کار تو اعجازه

آغوش تو مثل این درا بازه

این حرم براش نقطه ی آغازه

هرکی عاشق لذت پروازه

همه میدونن تو ایران

که پناه مردم اینجاست

عرفا کجای راهید

آسمون هشتم اینجاست

اومدم اینجا شاید از خودم جدا شدم

شایدم با کبوترای تو رها شدم

شایدم رفتمو زائر کربلا شدم

آثار دیگر

برچسب ها

نظرات

دیدگاهتان را بنویسید!

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *