اشعار آیینی خیمه...
بهار دل شده خزون

بهار دل شده خزون

اطلاعات بیشتر
تاریخ انتشار 10 اردیبهشت 1403

بهار دل شده خزون

متن شعر

بهار دل شده خزون ؛ دردامو از چشام بخون
من اومدم یه‌ بار دیگه ، پا سفره‌ ی ماه‌ رمضون

.

تو گیر و دار زندگی ، عادی شده برام خطا
با این‌ همه روسیاهی ، بازم به من گفتی : بیا

.

ای خالق بنده نواز ! می‌ خوام که از تو دور نشم
خیلی داره دیر میشه‌ ها ؛ یه‌کاری کن عوض بشم

.

ببین دارم داد می‌ زنم ؛ گناه منو بیچاره کرد
تو صحرای هوای نفس ، دل منو آواره کرد

.

ای که تویی به هر زمان ، قرار قلب بی‌ قرار
گناه این بنده تو باز به ‌پای نادونیش بذار

.

به زیر بار معصیت ، قد کمون اومدم خدا
به محضرت یه‌ بار دیگه پشیمون اومدم خدا

.

ببین پا سفره‌ ی دعا ، اشکای این سینه‌ زنو
میگه میون گریه‌ هاش ، ببخش منو ؛ ببخش منو

.

ای خالق آلاله‌ ها ! منو یه‌ شب ببر حرم
از در خونه‌ی حسین ، کجا رو دارم که برم ؟!

.

آی عاشقا مثل شما ، این‌ همه‌ ی حرف منه
فقط امید ما همین گریه و سینه‌ زدنه

.

مرثیه‌خونی کارمه ؛ مثل تموم عالمین
میون گریه هی میگم : حسین حسین حسین حسین

.

آقا شنیدم که یه‌ روز ، خون ‌به ‌دل شما شده
میون گودال بلا ، سر از تنت جدا شده

.

آقا شنیدم سرتو به‌ روی نیزه‌ ها زدن
با کعب نی نامحرما به تن بچّه‌ها زدن

.

بین زمین و آسمون ، با اشک جاری از دو عین
یه‌ مادری ناله می‌ زد ، غریب مادر ؛ ای حسین

.

.

.

آثار دیگر

برچسب ها

نظرات

دیدگاهتان را بنویسید!

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *