اشعار آیینی خیمه...

طبیب کرب و بلا

اطلاعات بیشتر
تاریخ انتشار 9 تیر 1403

به رسم خوبی آیینه ها محبت کن

متن شعر

به رسم خوبی آیینه ها محبت کن
تبم گرفت و دلم خوش ! ز من عیادت کن

.
برای آنکه بگویی فراق یعنی چه
بیا وخامت حال مرا روایت کن

.
مریض دوری ام و مبتلا به هجرانم
دوباره درد گدا را دوا به تربت کن

.
در آرزوی زیارت تمام شد عمرش
دعای مادرِ پیر مرا اجابت کن

.
نشسته ام دم بازار تا مرا بخری
برای دل خوشی ام لااقل تو قیمت کن

.
طبیب کرب و بلا ، درد من فراق علی ست
مرا نجف ببر و باز هم طبابت کن

.
برای اینکه سگ پاسبان او باشم
به پیش شیر خدا خواهشاً وساطت کن

.
بیا ز خوشه ی انگور بر ضریح نجف
برای تشنه لبان علی سقایت کن

.
” کفن که دست مرا بست دست تو باز است ”
هر آنکه رفت و چنین خوانده بود رحمت کن

.
” و دست باز تو یعنی بیا در آغوشم ”
به کشتگان غم خود بغل عنایت کن

.
در این زمانه که مردم هزار دسته شدند
به دسته های عزایت مرا هدایت کن

.
بهای رفتنت از خیمه اشک چشم همه ست
از عاشقان غمت دعوی غرامت کن

.
میان خیمه رقیه هنوز منتظر است
برای دلخوشی اش آیه ای تلاوت کن

.
عقیله هست حواسش به کودکان و زنان
میان گودی گودال خواب راحت کن

.
اسیر پنجه ی گرگان غزال های تو شد
ز اوج نیزه نگاهی به اوج غربت کن

.
مگر اثر کند این بار و زجرشان ندهد
ز نیزه خطبه بخوان زجر را نصیحت کن

.

.

.

گروه شعری یا مظلوم

.

آثار دیگر

برچسب ها

نظرات

دیدگاهتان را بنویسید!

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *