اشعار آیینی خیمه...
اطلاعات بیشتر
تاریخ انتشار 10 تیر 1403

خاک نه بلکه زر بلند کنم

متن شعر

خاک نه بلکه زر بلند کنم
کف پایت اگر بلند کنم

.
شب اگر از محل ما گذری
تا سحر محتضر بلند کنم

.
تیغِ ابروی تو اگر آید
نانجیبم سپر بلند کنم

.
شانه بر مو زدی و از شانه
می شود که قمر بلند کنم

.
من چو پروانه ام نمی خواهم
دور این شمع پر بلند کنم

.
دست ها را به قصد دامانت
سر شب تا سحر بلند کنم

.
به قتالم فراق آمده و
نا ندارم سپر بلند کنم

.
سر به زیر آمدم ولی کرمت
شد دلیلی که سر بلند کنم

.
بطلب باز ؛ تا سرِ دوشم
کوله بار سفر بلند کنم

.
بخت من هم بلند خواهد شد
علمت را اگر بلند کنم

.
باری از روضه را اجازه بده
تا منِ در به در بلند کنم

.
پیش زهرا سرم بلندتر است
ناله را هر قدر بلند کنم

.
از غم اکبرِ جگر گوشه ت
ناله را از جگر بلند کنم

.
گفتی ای اکبرم تو را باید
با عبا و نفر بلند کنم

.
از میان دو دست می ریزی
بدنت را اگر بلند کنم

.
باید از زیر سم مرکب ها
تکه های پسر بلند کنم

.

.

.

گروه شعری یا مظلوم

.

آثار دیگر

برچسب ها

نظرات

دیدگاهتان را بنویسید!

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *