خاک نه بلکه زر بلند کنم
کف پایت اگر بلند کنم
.
شب اگر از محل ما گذری
تا سحر محتضر بلند کنم
.
تیغِ ابروی تو اگر آید
نانجیبم سپر بلند کنم
.
شانه بر مو زدی و از شانه
می شود که قمر بلند کنم
.
من چو پروانه ام نمی خواهم
دور این شمع پر بلند کنم
.
دست ها را به قصد دامانت
سر شب تا سحر بلند کنم
.
به قتالم فراق آمده و
نا ندارم سپر بلند کنم
.
سر به زیر آمدم ولی کرمت
شد دلیلی که سر بلند کنم
.
بطلب باز ؛ تا سرِ دوشم
کوله بار سفر بلند کنم
.
بخت من هم بلند خواهد شد
علمت را اگر بلند کنم
.
باری از روضه را اجازه بده
تا منِ در به در بلند کنم
.
پیش زهرا سرم بلندتر است
ناله را هر قدر بلند کنم
.
از غم اکبرِ جگر گوشه ت
ناله را از جگر بلند کنم
.
گفتی ای اکبرم تو را باید
با عبا و نفر بلند کنم
.
از میان دو دست می ریزی
بدنت را اگر بلند کنم
.
باید از زیر سم مرکب ها
تکه های پسر بلند کنم
.
.
.
گروه شعری یا مظلوم
.
نظرات