خدا آورده در وصف علی آیات انسان را
به یمن او خدا نازل کند بر خلق ، باران را
.
علی ، مجد و شکوه حق ، میان طور سینا بود
که شیدا کرد نور جلوه اش موسی بن عمران را
.
نه تنها بهره ها بردند مردم از بیاناتش
که حتی رام کرده خطبه اش گرگ بیابان را
.
علی شمشیر بیرون از غلاف حزب توحید است
به برقِ تیغ خود عاجز نموده حزب شیطان را
.
فقط محبوب خالق یک نفر ، آن هم علی باشد
که احمد میل فرماید کنارش مرغ بریان را
.
کسی که انبیا قاصر ز درک رتبه اش هستند
به روی دوش خود بالا بَرد شأن یتیمان را
.
نجات انبیا از هر بلا کار علی باشد
امین الله فی ارضه ، سزاور علی باشد
.
علی را در مقام نفس خود ، طه پسندیده
علی را از ازل ، انسیة الحورا پسندیده
.
به جای زرق و برق زندگانی ، ساقی کوثر …
حیات ساده ای با حضرت زهرا پسندیده
.
” بگو بر هر که دنبال نشانیِ خداوند است
علی اسم خدا باشد که حق او را پسندیده “
.
خدا تا که عیان دارد علی فاضل ترین مرد است
برایش زینتی چون زینب کبری پسندیده
.
نه اینکه قرب او بر حق ، به قدر ” قَابَ قَوْسَینِْ ” است
خدا او را چنان احمد به ” أَوْ أَدْنی ” پسندیده
.
قرین با حق شدن یعنی علی حق است و حق با اوست
هر آنچه او پسندد را ، خدا یکجا پسندیده
.
علی اصل و اساس دین و غیر از او فروعش شد
دلم مدهوش خاتم بخشیِ بین رکوعش شد
.
چه گویم در مقامش که نماند جای افسوسی
علی قدیسی از نور است و از آیات قدوسی
.
علی را جز علی معنا نخواهد کرد و در بابش
نباشد معنی کامل ، میان هیچ قاموسی
.
میان ظلمت دنیای تیره ، تابش حبش
منور کرده قلب شیعیان را همچو فانوسی
.
نجف وادی امن است و نجات از نار می یابد
مشرف می شود هر کس برای عرض پابوسی
.
فلانی و فلانی را رها کن تا که بگریزند
علی تا هست در لشگر ، نباشد جای مأیوسی
.
به سجده تیرِ بیرون آمده از پای او می گفت :
عجب دلداده ای هستی ، عجب با یار مأنوسی
.
چرا بنت اسد را حق ، اقامت در حرم داده ؟
چرا در سجده احمد بر علی حق را قسم داده ؟
.
علی راه خدا ، باب خدا ، معشوق سبوح است
به نام نامیِ او راه های بسته ، مفتوح است
.
تمام کوه ها غرقند در دریا و نوح ایمن
چرا که نام حیدر ، حک شده بر کشتی نوح است
.
علیِ مرتضی بر پشت خود جوشن نمی بندد
در این یک ویژگیِ منحصر ، صد نعتِ ممدوح است
.
به دور مصطفی روز اُحد چون شیر می چرخد
اگرچه با نود زخمی که خورده ، سخت مجروح است
.
به یمن پاکی دامان مادرها ، برای ما
بیان منقبت های علی ، آرامش روح است
.
به سوی هر دو قبله خوانده با احمد نمازش را
به هر خیر اولین است و علی توحیدِ مشروح است
.
به دست او خدا انوار را تکثیر خواهد کرد
علی را ” قل هو الله احد ” تفسیر خواهد کرد
.
خدا روز غدیر خم ، چنین بخشیده تفضیلش
امیرالمؤمنین را کرده بر دین ، شرط تکمیلش
.
علی شد شرط ابلاغ رسالت در کلام حق
که علامه امینی ها بیان کردند تفصیلش
.
بساط بت پرستی در کنار کعبه برپا بود
علی با قهر ابراهیمیِ خود کرد تعطیلش
.
چنان بی واهمه جای نبی خوابید در بستر
که از سوی خدا مدح و ثنا فرمود جبریلش
.
سقایت کرد در بدر آن چنان شیر خدا حیدر
هزار و یک ملک رفتند در صحرا به تجلیلش
.
قوام مسجد کوفه به صوت مرتضی باشد
به قربان مناجاتش ، فدای لحن ترتیلش
.
برای اهل ایمان ، حب او اتمام نعمت شد
غدیر خم برای شیعیان ، روز ولایت شد
.
صدف در قعر دریا بود ، قدرش را ندانستند
به هر دردی مداوا بود ، قدرش را ندانستند
.
به هر دل خسته و هر سائل و هر طفل درمانده
علی مانند بابا بود ، قدرش را ندانستند
.
که غیر از او لباسش ساده تر از خادمش بوده ؟
چقدر این مرد آقا بود ، قدرش را ندانستند
.
بساط سفره ی خیرات مولا بهر سائل ها
همیشه پهن و برپا بود ، قدرش را ندانستند
.
علی بالاترین اعجاز احمد در رسالت بود
علی هارونِ طه بود ، قدرش را ندانستند
.
کلام و سیره اش ، حتی سکوتش هم هدایت بود
در او هر خیر پیدا بود ، قدرش را ندانستند
.
چه شد آخر غدیرش را چرا از یادها بردند ؟!
چرا هیزم به پشت خانه ی خیرالنسا بردند ؟!
.
.
.
محمدجواد شیرازی
.
نظرات